جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان ، رئیس جمهور محترم و مردمی جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم؛
فرموده بودید: « شاید ما نتوانیم همه مشکلات را حل کنیم ولی با همدلی و همزبانی و بهرهگیری از نخبگان و متخصصان بخشی از مشکلات را حل میکنیم. » سوال اصلی که برای نسل جوان و قشر نخبه پیش آمده این است که دقیقا منظور شما از نخبگان چه کسانی هستند؟ آیا منظور شما همان افراد است که بیش از ۴ دهه در حال تکرار شدن هستند و یا افرادی که به هر طریقی اعلام نمودند در کابینه شما حضور نخواهند داشت؟! کدام یک؟ تراژدی نخبه کشی در کشور قرار کی است به پایان برسد؟
از آنجایی که شما فرموده بودید مسیر دولت باید در خط امام و رهبری باشد یادآور می شم که ایشان فرمودند: «مسیر پیشرفت در گرو حرکت بر چارچوب اصول و مبانی مکتب امام است»، این بدان معنی است که الگوی پیشرفت متعارف در بررسیهای توسعه مطلوب جمهوری اسلامی ایران نیست. اما چگونه میتوان بین دو مقوله پیشرفت و نیروی محرکه آن پیوند ایجاد کرد. مفروض این است که «مدل امام»، یک مدل متناسب با اندیشه امام، بومی و درونزاست. بدین معنی که یکی از شاخصهای مدل امام «ایجاد انگیزه، تحرک و امید در ملت ایران» بود، و بارها تلاش کرد این موضوع مورد توجه قرار گیرد که «ملت ایران جایگاه قابل توجهی دارد». استعاره استقلال که در منظومه فکری امام جایگاه رفیعی دارد به دلیل اهمیت همین «جایگاه قابل توجهی» مطمح نظر ایشان است که برای ملت ایران تصور میکنند.
جناب آقای دکتر پزشکیان؛ در جامعه کنونی هیچ انسانی وجود ندارد که در طول حیات خود چندین بار با ادارات مختلف و سازمان های گوناگون ارتباط نداشته باشد در حالیکه عملکرد سازمان ها و ادارات وابسته به مدیریت صحیح آنهاست. حال سوال مهم این است که فرد شایسته برای تصدی مدیریت بر این مسندها کیست؟ افرادی از آشنایان جناب آقای حسن روحانی، حزب اعتدال و توسعه، دلالان کمیته های راهبردی یا وابستگان شورای راهبری؟! که البته می دانم که می دانید شویی بیش نبود آن هم برای ورود عزیزان و دلبندان! حقیقاتا عرض می کنم که شما در همین اول کار به همراه یارانتان قشر نخبه را نا امید کردید و چه بسا پشیمان! سوال اصلی این است که چرا حکومت با لاف جوان گرایی هیچ میلی برای بکارگیری جوانان در عرصه مدیریتی ندارد؟
آقای دکتر پزشکیان؛ با مشاهده انتصابات اخیر و احکام صادره برای مدیران پا به سن گذاشته، به نظر می رسد استفاده ابزاری از جوانان و بهره گیری شعاری از توانایی های آنان برای جلب همراهی و همگامی در مناسبت های خاص، دیگر به روند جاری و ساری در کشور تبدیل شده است، روندی که نمایانگر یک فاجعه مدیریتی در نظام جمهوری اسلامی است.
با مشاهده چنین میانگین سنی مدیران کشور و مقامات نظام جمهوری اسلامی، بیش از پیش؛ این فرضیه قوت می یابد که پس از چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی، این نظام نتوانسته و یا نخواسته مدیرانی را تربیت نماید که شایستگی مناصب مدیریتی کلان را داشته باشند و لذا باید همچنان از مدیران جوان اوایل انقلاب که تربیت شده در زمان پیش از انقلاب هستند بهره بگیرد. آیا چنین فرضیه ای به واقعیت نزدیک است ؟
آقای دکتر پزشکیان؛ بارها تجربه شده است که هنگامی که دوران انتخابات است و یا مدیری در معرض انتخاب یا انتصاب و یا زمان سخنرانی و ارائه وعده و وعید است واژه «جوان» و «ظرفیت جوانان»، از دهان افراد به طور مکرر شنیده می شود و گویی قرار است چنان از ظرفیت جوانان در مناسب کشور و مدیریت های کلان استفاده شود که ممکن است برخی دغدغه خلاء تجربه مدیران با سابقه را مطرح کنند و نگران شوند از بی توجهی به تجربه مدیران کارکشته، اما هنگامی که زمان اجرای وعده ها می رسد و همگان منتظر ورود جوانان به عرصه های مدیریتی هستند و جامعه، نوید فضای جدید را می دهد که مملو از شور و نشاط خواهد بود ناگهان همان مدیران پا به سن گذاشته و کم رمقی که ابتکار جدیدی برای پیشبرد امور در برنامه های خویش ندارند به کار گرفته می شوند و برای آنکه مهری بر دهان سائلان و منتقدان زده شود بار دیگر به وعده، توسل می شوند و اعلام می کنند در مناصب میانی از جوانان استفاده خواهد شد؛ وعده ای که باز هم در عمل به واقعیت، تبدیل نمی شود.
در همه جای دنیا به ویژه کشورهای توسعه یافته اقتصادی و پیشرفته، جوانان کار می کنند و پیرمردها مشاوره می دهند، اما در ایران بر عکس است! پیرمردها تا دقیقه ۹۰ می خواهند کار کنند و حتی علیرغم بازنشتگی و دریافت حقوق، باز هم شغل های سوم و چهارم و حتی بیشتر دارند! بدنه واقعی به معنی جلسه و تشکل به اسم «هم اندیشی»، «ایده گرفتن»، «مشارکت» و امثالهم نیست، بلکه به معنی نشاندن جوانان متخصص و صاحب اندیشه در جایگاه مدیریت در کلیه سطوح است. سیستم مدیریت کشور با بحران کاذب مواجه است؛ بحران کاذب به این معناست که علیرغم توانمندی و پتانسیل های فراوان، دچار مشکلاتی شده ایم و برخی اصرار بر ادامه این مشکلات دارند. یکی از پتانسیل های بزرگ ایران که تبدیل به نقطه ضعف شده و در جای خود جای تاسف و بحث فراوان دارد، نیروی جوان ما و نخبگان مدیریتی و اقتصادی ما هستند که بعضا نه نامی در رسانه ها دارند و نه صاحب منصب یا مقامی.
آقای دکتر پزشکیان؛ تا زمانی که به جوانان کشور اعتماد نشود و حلقه بسته مدیریت کشور در دست مدیرانی که از ابتدای انقلاب، بر مسند امور بوده و هستند باقی بماند و همچنان مدیران هفتاد ساله در دولت، شهرداری و مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار گرفته شوند تا حکم بازنشستگی آنان توسط قابض الارواح صادر شود، فاجعه مدیریتی موجود گسترده تر خواهد شد و روزی فرا می رسد که کشور با خلاء مدیران متخصص و توانمندی که تجربه اجرایی لازم را ندارند، روبه رو خواهد شد.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَیٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَیٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ.