لابی صهیونیستی از نفوذ به شدت بالایی در عرصه معادلات سیاسی و رسانهای و اجتماعی و اقتصادی آمریکا برخوردار است. این نفوذ به قدری سنگین است که زمانی آریل شارون نخستوزیر سابق صهیونیستها در موضعگیریای اعتراف کرد اگر مردم آمریکا بفهمند رهبران آنها تا چه حد تحت سلطه صهیونیستها هستند، علیه آنها دست به قیام خواهند زد.
به گزارش خبر فوری، به نقل از الف، در روزهای اخیر و پس از اجرای پیروزمندانه عملیات وعده صادق ۲ از سوی کشورمان علیه سایتهای حساس و راهبردی نظامی و اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس، اخبار مختلفی از رایزنیهای دولت بایدن با صهیونیستها و شخص نتانیاهو در محافل رسانهای مخابره شده کهاین نکته را مورد اشاره می دهند که میان رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی نوعی عدم تفاهم در مورد اقدام احتمالی اسرائیل علیهایران وجود دارد.
به عنوان مثال، به تازگی کانال ۱۴ رژیم صهیونیستی اعلام کرده که «در تماس تلفنی اخیر بایدن و نتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا از نخست وزیر صهیونیستها خواسته که گزینه خطرناک حمله به تاسیسات نفتی و اتمی ایران را کنار بگذارد. این در حالی است که نتانیاهو اعلام کرده که اکنون یک فرصت تاریخی است! » شبیه به این قِسم موضعگیریها را در دوره زمانی پس از عملیات وعده صادق ۲ به کرات شنیدهایم. با این همه، اینطور به نظر میرسد که اساسا این قبیل مسائل و القای این نکته که دو فرد مذکور در تقابل با ایران و اقدام احتمالی رژیم اشغالگر قدس علیهایران پس از عملیات وعده صادق ۲ دچار شکاف و اختلاف نظر هستند، چندان واقع بینانه نیست.
اولا، از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون، آمریکا یک پای ثابت هر جنایت صهیونیستها علیه ملت فلسطین و دیگر ملتهای منطقه بوده است. فراموش نکنیم که ترور شهید سید حسن نصرالله نیز با اطلاعات، جنگندهها و بمبهای آمریکایی انجام شد. تاکنون بارها و بارها بسیاری از تئوریسینها و تحلیلگران مسائل راهبردی و البته مقامهای ارشد سیاسی و نظامی کشورمان نیز تاکید کردهاند که آمریکا بازیگر پشت پرده اصلی در رابطه با جنایات رژیم اشغالگر قدس در سطح منطقه است.
از این رو، دولت آمریکا در تقابل با محور مقاومت، منافع مشترک فراوانی را با صهیونیستها دارد. جنس بازیگری رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسرائیل در رابطه با تحولات ماههای اخیر نیز نوعی بازی پلیس خوب-پلیس بد بوده است. از یک سو بایدن سعی دارد نشان دهد که با اقدامات نتانیاهو مخالف است و او هرکار میخواهد انجام می دهد و این مساله تقصیر آمریکا نیست و از سوی دیگر، نتانیاهو نیز اقدامات خود را با رویکری تهاجمی پیش میبرد و وانمود میکند که با مقامهای آمریکایی اصطکاک دارد. این در حالی است که فلسفه روابط آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، حمایت تزلزل ناپذیر آمریکا از صهیونیستها در هر شرایطی را تضمین میکند.
نکته دوم اینکه لابیهای صهیونیست از نفوذ به شدت بالایی در عرصه معادلات سیاسی و رسانهای و اجتماعی و اقتصادی آمریکا برخوردار است. این نفوذ به قدری سنگین است که زمانی آریل شارون نخست وزیر سابق صهیونیستها در موضع گیری اعتراف کرد که اگر مردم آمریکا بفهمند رهبران آنها تا چه حد تحت سلطه صهیونیستها هستند، علیه آنها دست به قیام خواهند زد.
از این رو، اساسا دولت بایدن و کلیت نظام حکمرانی آمریکا، در خدمت منافع رژیم اشغالگر قدس هستند. این رژیم اکنون در جنگی درگیر است و آمریکا این جنگ را جنگِ خود می داند. از این منظر نیز هرگونه نمایش اختلاف میان آمریکا و اسرائیل در بحبوحه تحولات منطقهای را صرفا بایستی یک نمایش رسانهای برای فریب افکار عمومی دنیا دانست.
در نهایت باید گفت که دولت بایدن بهاین دلیل سعی دارد خود را مخالف با رویههای رژیم اشغالگر قدس و نتانیاهو نشان دهد زیرا به خوبی می داند که همدستی صریح با این رژیم سبب خواهد شد تا نیروها و پایگاههای آمریکا در سطح منطقه به اهدافی عینی و جدی برای نیروهای مقاومت تبدیل شوند. در عین حال، همدستی صریح واشنگتن با اسرائیل در قالب تحولات منطقهای، قدرت نرم ادعایی آمریکا در عرصه بین المللی را هم تا حد زیادی تضعیف خواهد کرد و آن را نزد افکار عمومی این کشور و جهان بیاعتبارتر از هر زمان دیگری خواهد کرد.
کما اینکه تا همینجای کار نیز آمریکا تا حد زیادی از موقعیت اخلاقی که برای خود در جهان ساخته بود سقوط کرده و دیگر نمیتواند ادعاهایی دور و درازی را با محوریت تعهدش به حقوق بشر و اخلاق و غیره مطرح سازد.
انتهای پیام