ایران روح یک جهان بی روح(3)؛
جان فوران جامعه شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا مینویسد: «به رغم ایجاد مدارس روستایی توسط سپاه دانش تنها ۱۵ درصد روستاییان در سال ۱۳۵۰ از تحصیلات ابتدایی برخوردار میشدند و در سال ۱۳۵۴، ۶۰ درصد مردان و ۹۰ درصد زنان روستایی بیسواد بودند.»
به گزارش خبرنگار گروه پژوهش خبرگزاری آنا، وضعیت مدارس و آموزش و پرورش هر جامعه نماد رشد حال حاضر و آینده یک جامعه است، چراکه این حوزه با مسئله تربیت و تعلیم افراد یک جامعه مرتبط بوده و موجب شکوفایی و یا عقب ماندگی یک جامعه خواهد شد.
آموزش و پروش کلیدیترین نهاد جامعه
آموزش و پرورش به عنوان موثرترین عامل پیشرفت در جوامع امروزی مطرح است. در این گزارش تلاش خواهیم کرد ابتدا نگاهی به تفاوت های وضعیت آموزش و پرورش قبل و بعد از انقلاب اسلامی داشته باشیم و در ادامه با تمرکز بر پژوهش محوری مدارس این موپوع با اهمیت را واکاوی کنیم.
امیرحسین مفیدی در یادداشتی با موضوع سیاستهای آموزشی رژیم پهلوی مینویسد: آمارها نشان میدهد که جهت گیریها و سیاست گذاریهای غلط کشور عموما در جهت توسعه نیروی انسانی «کارگر» در سطح مهارتهای عادی و عدم حضور نیروهای آموزش دیده در «تولید و پیشرفت علم، نظریه و فن آوری» بوده است و این مساله در حقیقت یک طرح استعماری و ورود به آن نیز «تابو» یعنی گفتارها یا رفتارهایی که برطبق رسم و آیین یا مذهب، ناپسند، ممنوع و نکوهشپذیر به حساب میآیند، بشمار میرفته و انقلاب اسلامی دقیقا نقطه مقابل چنین طرحهایی ایستاد و به جوانان و نوجوانان فرصت و جرات ورود به همه مرزهای دانش بشری را داد و آنان را تا رسیدن به سر منزل مقصود که قطع وابستگی از بیگانه و رسیدن به خودکفایی است همراهی و همفکری کرد.
یرواند آبراهامیان (استاد دانشگاه نیویورک) در کتاب تاریخ ایران مدرن مینویسد: «یکی از پایینترین نرخهای آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، ۶۸ درصد از جمعیت بزرگسال بیسواد بودند، ۶۰ درصد از کودکان نمیتوانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها ۳۰ درصد از داوطلبان کنکور میتوانستند وارد دانشگاهها شوند. در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهرهای غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها» نخستین بار برای ایران به کار گرفته شد.
جان فوران جامعه شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا مینویسد: «به رغم ایجاد مدارس روستایی توسط سپاه دانش تنها ۱۵ درصد روستاییان در سال ۱۳۵۰ از تحصیلات ابتدایی برخوردار میشدند و در سال ۱۳۵۴، ۶۰ درصد مردان و ۹۰ درصد زنان روستایی بیسواد بودند.»
در خصوص آموزش و پرورش پس از انقلاب اگر بخواهیم دقیق و منصفانه بنویسیم، یک انقلاب و دگرگونی و پیشرفت همه جانبه با کمک همه عناصر فرهنگی اتفاق افتاد، و به تعبیری دیگر یک «نهضت علمی» به وقوع پیوست که نتایج آن دیروز و امروز در کشور، منطقه و جهان در همه عرصهها قابل مشاهده است
خانم نیکی آر. کدی، استاد دانشگاه یو سی الای آمریکا، در مورد توجه رژیم پهلوی به بخش تعلیم و تربیت کشور مینویسد: «در طول سلطنت رضا شاه تنها ۴ درصد از بودجه کل کشور صرف تعلیم و تربیت میگردید و این عدم کفایت بودجه آموزشی در زمان حکومت فرزندش همچنان ادامه یافت.»
در خصوص آموزش و پرورش پس از انقلاب اگر بخواهیم دقیق و منصفانه بنویسیم، یک انقلاب و دگرگونی و پیشرفت همه جانبه با کمک همه عناصر فرهنگی اتفاق افتاد، و به تعبیری دیگر یک «نهضت علمی» به وقوع پیوست که نتایج آن دیروز و امروز در کشور، منطقه و جهان در همه عرصهها قابل مشاهده است.
درخشش در المپیادهای علمی، عدالت آموزشی، نرخ سواد و آموزش فراگیر از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
انقلاب ایران؛ انقلاب دانش و علم
«انقلاب اسلامی ایران»، کشوری با ۵۳ درصد بیسواد را به پرشتابترین سرعت علمی جهان تبدیل کرد. نرخ ۹۶ درصدی باسوادی در مقایسه با نرخ ۴۸ درصدی سال ۵۷، افزایش سرانه آموزشی کشور از ۱.۵ متر مربع به ۵.۲ متر مربع برای هر دانش آموز، افزایش تعداد کلاسهای درسی از ۱۰۰ هزار در سال ۵۷ به ۵۴۰ هزار کلاس و همچنین افزایش تعداد مدارس از ۵۲ هزار مدرسه به ۱۱۳ هزار مرکز آموزشی را از جمله اقدامات و دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای توسعه و پیشرفت نظام آموزشی است.
از مهمترین برکات انقلاب اسلامی در راستای توجه به مباحث زیرساختی و زیربنایی فیزیکی در نظام آموزشی کشور، این است که در طول سالهای بعد از انقلاب مدارسی که به تدریج فرسوده شدهاند با اختصاص اعتبارات لازم مقاوم سازی و بازسازی شدند.
حرکت به سمت پژوهش محور شدن مدارس
با اینکه در سالهای قبل از انقلاب جامعه درگیر ریزترین و پیش پاافتادهترین موضوعاتی، چون سواد و بی سوادی بود، در سالهای بعد از انقلاب شتاب علم و دانش شکل گرفت و مدارس به سمت پژوهش محور بودن حرکت کردند. چرا که توسعه پایدار و همه جانبه در هر کشوری به نحو قابل توجهی در گرو گسترش کمی و کیفی فعالیتهای پژوهشی آن کشور است. اگر نگاهی دراز مدت به امر پژوهش داشته باشیم، شاید مهمتر از انجام پژوهش در زمینههای مختلف، گسترش رویکرد پژوهش مدار در آموزش مقاطع مختلف تحصیلی است.
از نظر کارشناسان «پژوهش» یکی از مهمترین روش های کسب شناخت، آگاهی و توسعه تفکر به شمار می رود و نقش بسیار مهمی در توسعه کشورها، جوامع، سازمان ها، نهادها و نظام ها دارد. آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی در هر جامعه هم از این قاعده مستثنی نیست و ارتباط وثیقی با پژوهش دارد.
دانش آموزان امروز پژوهشگران فردا هستند که با تلاش خود میتوانند به گسترش مرزهای دانش بپردازند. اما برای اینکه درک درستی از موضوع پژوهش داشته باشیم، نیاز است تا به یک تعریفی جامع از آن برسیم. منظور از رویکرد پژوهش مدار در آموزش آن است که در تمام سطوح و مقاطع آموزشی؛ شیوههای تدریس به گونهای باشد که دانش آموزان به مطالعه کتابهای درسی اکتفا نکرده و خود با بررسی منابع موجود در موضوعهای درسی به گسترش دانش خویش بپردازند.
در رویکرد پژوهش مدار، دانش آموزان چگونه آموختن را میآموزند و قادر خواهند بود که به شیوهای علمی دانش خود را توسعه بخشند.
رویکرد پژوهش محوری در آموزش و پرورش، رویکردی نوین و متفاوت از روشهای سنتی تدریس است که طی دو دهه اخیر مورد توجه بسیاری از صاحب نظران، نظامهای آموزشی پیشرو و بهترین مدارس در جهان قرار گرفته است. این رویکرد بر یادگیری فعال، خودگردان و مشارکتی، با تاکید بر پرسشگری، کنجکاوی علمی و انجام پژوهش توسط خود دانش آموزان تمرکز دارد.
البته در این خصوص پیادهسازی موفق این رویکرد نیازمند دگرگونی و تحول اساسی در ساختارها، روشها و فرهنگ حاکم بر مدارس را میطلبد. اگرچه پیادهسازی آن با چالشها و موانعی همراه است، ولی بهعنوان یک راهبرد موثر در جهت تربیت نسلی مستقل، خلاق و توانمند مورد تاکید قرار گرفته است.
آموزش موثر روشهای بهینه پژوهش ضامن موفقیت پژوهشهای آتی خواهد بود. بدیهی است که گسترش پژوهش در گرو تعامل سازنده تمام بخشهای آموزشی و پژوهشی کشور است و هیچ یک از سازمانها به تنهایی نمیتوانند به بهبود وضع پژوهش در کشور کمک کنند. بنابراین، پیشرفت در این زمینه نیازمند عزمی ملی در این خصوص و توجه به جایگاه پژوهش در زمینههای مختلف است.
مدرسه پژوهش محور چه مدرسهای است؟
باید گفت که این نوع مدارس بر مبنای فعالیتهای یادگیری و آموزش پژوهش محور شکل گرفتهاند. در این مدارس، تمرکز بر پرسشگری، کاوشگری و پژوهش نه تنها بهعنوان روشهای یادگیری بلکه بهعنوان فلسفه آموزشی نیز در نظر گرفته میشود.
تاکید بر پرسشگری و یادگیری فعال، ترویج خلاقیت و نوآوری، مشارکت فعال دانشآموزان، توانمندسازی دانشآموزان و ارتباط آموزش با زندگی واقعی از جمله ویژگیهای اصلی این مدارس است که در آنها سعی شده به عنوان محور و پایه اصلی مورد توجه قرار گیرد. یادگیری پژوهش محور نه تنها به افزایش انگیزه و عمق بخشیدن به یادگیری کمک میکند، بلکه مزایای بسیاری را برای دانشآموزان به همراه دارد.
تقویت مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله، تشویق دانشآموزان به تجزیه و تحلیل اطلاعات، ارزیابی منابع و توسعه استراتژیهای حل مسئله، ترویج تفکر خلاق و نوآورانه در مواجهه با چالشها و مسائل مختلف، افزایش خلاقیت، ترغیب دانشآموزان به ارائه راهحلهای خلاقانه و منحصربهفرد، توسعه توانایی آنها در ایدهپردازی و ابتکار و تقویت حس کنجکاوی و تشویق دانشآموزان به طرح پرسشهای عمیقتر و جستجوی دانش تنها بخشی از فواید یادگیری پژوهش محور هستند. این رویکرد به دانشآموزان کمک میکند تا بینش عمیقتری را نسبت به موضوعات مورد مطالعه پیدا کنند و ارتباطات معناداری بین دانش تئوریک و کاربردهای عملی آن در دنیای واقعی برقرار کنند.
دانشآموزان نه تنها مطالب درسی را به خاطر میسپارند، بلکه میآموزند که چگونه دانش را بهطور کاربردی در موقعیتهای واقعی به کار بگیرند. این امر به توسعه مهارتهای زندگی و آمادگی برای چالشهای آینده کمک میکند.
چالشها و موانع پیادهسازی رویکرد پژوهش محوری
پیادهسازی رویکرد پژوهش محوری همانند رویکرد مهارت محور در مدارس با چالشها و موانع متعددی روبهرو است که نیاز به توجه و برنامهریزی دقیق دارد. نبود زیرساختها و امکانات لازم، مقاومت در برابر تغییر، عدم تناسب ساختار ارزشیابی و … تنها بخشی از موانعی است که در این مسیر با آنها روبهرو هستیم.
به واقع باید گفت که پیشبرد و تعمیم رویکرد پژوهش محوری در نظام آموزشی میتواند سهم بسزایی در تربیت انسانهای خلاق، خودباور، کنجکاو و کارآفرین در آینده داشته باشد؛ انسانهایی که با دیدی نقادانه و خلاقانه بتوانند مسائل و مشکلات پیرامون خود را شناسایی کرده و با بهرهگیری از توانایی حل مسأله و روحیه کار گروهی، راه حلهای بدیعی را ارائه دهند.
این امر مستلزم اصلاح ساختارها و برنامهریزیهای کلان آموزشی بر اساس الگوها و تجارب موفق جهانی در پیادهسازی آموزش پژوهش محور است. بدین ترتیب آموزش و پرورش کشورمان میتواند با هماهنگی بخشهای دیگر، زمینهساز تحقق و ظهور جامعهای دانشبنیان و دارای سطح بالای خلاقیت و نوآوری شود. موضوعی که در سالهای قبل از انقلاب حتی تصورش آسان نبود.