
تاریخچه جشن سده
جشن سده، آیین کهنی است که در شامگاه دهم بهمن ماه برگزار می شود و نمادی از چیرگی انسان بر سرما و تاریکی و نویدبخش گرما و روشنایی است. این جشن باشکوه، ریشه هایی عمیق در اساطیر ایران باستان دارد و با برافروختن آتشی بزرگ، شور زندگی و همبستگی را در دل مردمان بیدار می کند. جشن سده فراتر از یک رویداد تقویمی، تجلی پاسداشت میراثی است که نسل به نسل، داستان جدال با اهریمن سرما و پیروزی نور را روایت کرده است.
در اعماق تاریخ و فرهنگ غنی ایران، جشن ها و آیین هایی به چشم می خورد که هر یک، داستانی از زندگی، نبرد و امید را در دل خود جای داده اند. جشن سده، بی شک یکی از درخشان ترین ستارگان این کهکشان فرهنگی است؛ جشنی که هزاران سال است، در دل سرمای زمستان، با گرمای آتش و شور مردمان، از اعماق قرون سربرآورده و همچنان نفس می کشد. تصور کنید در شبی سرد، آتش بزرگی در بلندای تپه ها یا در میان دشت ها شعله می کشد و مردمان در اطراف آن، گرمای همدلی و امید را تجربه می کنند؛ این تصویر، خلاصه ای از روح جشن سده است. این مقاله به کاوش در تاریخچه جشن سده می پردازد، از ریشه های اساطیری آن تا سیر تحولش در دوران مختلف و جایگاه کنونی اش به عنوان میراثی ماندگار.
جشن سده: جشنی کهن، آتشی فروزان
جشن سده نه تنها یک رویداد باستانی، بلکه نمادی زنده از پیوند انسان با طبیعت و درک عمیق او از چرخه حیات است. این جشن، با محوریت آتش و روشنایی، داستانی از امید و غلبه بر سختی ها را روایت می کند.
تعریف و ماهیت جشن سده
جشن سده را می توان جشنی بزرگ و کهن دانست که اصلی ترین نماد آن آتش است. این جشن در حقیقت صدمین روز از آغاز زمستان بزرگ (از اول آبان تا دهم بهمن) را جشن می گیرد. در نگاه اول، سده ممکن است صرفاً یک جشن محلی یا مذهبی به نظر برسد، اما با کندوکاو در تاریخ و فلسفه اش، ماهیت ملی و همگانی آن آشکار می شود. سده، جشنی است برای همه ایرانیان، فارغ از قومیت و مذهب، زیرا ریشه های آن به زمانی بازمی گردد که مفاهیم ملی در بستر اسطوره ها و آیین های مشترک شکل می گرفت. در این شب، مردمان به گرد هم می آیند تا با برافروختن آتشی عظیم، سرما و تاریکی را شکست داده و نویدبخش بازگشت گرما و زندگی باشند.
نماد آتش و فلسفه آن
آتش در جشن سده، صرفاً یک عنصر زینتی نیست؛ بلکه نمادی عمیق و پرمعناست. آتش، در فلسفه ایران باستان، تجلی نور، گرما، انرژی و زندگی است. آن را نمادی از اهورامزدا، سرچشمه نیکی ها و روشنایی می دانستند. در جشن سده، برافروختن آتش بزرگ، نمادی از مبارزه با اهریمن سرما و خشکی است. مردمان با این کار، نه تنها خود را گرم نگه می داشتند، بلکه باوری عمیق تر در دل داشتند: اینکه می توانند بر نیروهای مخرب طبیعت غلبه کنند و با یاری نور و گرما، دوباره زندگی را شکوفا سازند. این آتش، هم مظهر پاکی و تطهیر بود و هم نمادی از امید به آینده و شروعی دوباره.
زمان برگزاری جشن سده
جشن سده در شامگاه دهم بهمن ماه، یعنی «آبان روز از بهمن ماه» در تقویم زرتشتی برگزار می شود. این تاریخ، بسیار دقیق و حساب شده است. زمانی که چله بزرگ زمستان به پایان می رسد و نوید چله کوچک و سپس بهار داده می شود. این زمان، نقطه عطفی در طبیعت است که سرما به اوج خود رسیده و پس از آن، به تدریج به سوی گرما و روشنایی می رود. جشن سده در این شب، حکم پایان دوران سختی و آغاز روند رو به بهبود را دارد. این تاریخ، برای نیاکان ما، فرصتی بود تا پس از گذراندن بخش سخت زمستان، با امید و شادی به استقبال روزهای بلندتر و گرم تر بروند.
ریشه های واژه سده و روایت های نامگذاری
واژه سده در خود رازها و حکمت هایی از گذشته نهفته دارد. پژوهشگران و تاریخ دانان نظریه های گوناگونی را برای ریشه این نام گذاری ارائه کرده اند که هر یک به جنبه ای از اهمیت این جشن اشاره می کند.
نظریه صد و ارتباط با تقویم
یکی از رایج ترین نظریه ها، ارتباط واژه سده با عدد صد است. این نظریه چندین تعبیر دارد که همگی به نوعی به شمارش روزها یا نسل ها مرتبط می شوند. برخی معتقدند سده، جشن صدمین روز از آغاز زمستان است؛ به این صورت که اگر از اول آبان ماه (که در گذشته آغاز زمستان به شمار می رفت) تا دهم بهمن ماه را بشماریم، دقیقاً صد روز می گذرد. همچنین، تعبیر دیگری نیز وجود دارد که فاصله از دهم بهمن ماه تا نوروز را پنجاه شب و پنجاه روز می داند که مجموعاً صد می شود. این نظریه بر اهمیت عدد صد و شاید کامل شدن یک چرخه در تقویم باستانی تأکید دارد. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، نیز در آثار خود به این نظریه اشاره کرده و آورده است که برخی علت این نام گذاری را رسیدن تعداد فرزندان کیومرث (پدر نخستین در اساطیر ایرانی) یا فرزندان آدم به صد نفر می دانند. این روایت ها نشان دهنده اهمیت این عدد در ذهنیت نیاکان ما و ارتباط آن با مفاهیم آغاز و نسل هاست.
نظریه سده در اوستا
در مقابل نظریه ارتباط با عدد صد، برخی پژوهشگران مانند مهرداد بهار، معتقدند واژه سده ریشه ای کهن تر در زبان اوستایی دارد. به گفته او، سده در اوستا به معنای طلوع و برآمدن خورشید است. این نظریه به جنبه نمادین جشن سده بیشتر توجه می کند؛ چرا که جشن سده در زمانی برگزار می شود که چله بزرگ زمستان به پایان رسیده و رفته رفته روزها طولانی تر شده و نوید بازگشت گرما و روشنایی داده می شود. در این دیدگاه، سده نه تنها به معنای یک عدد، بلکه به معنای برآمدن و تجدید حیات نور و گرما در دل طبیعت است، که به فلسفه اصلی جشن بسیار نزدیک تر به نظر می رسد.
ارتباط با چله بزرگ و چله کوچک
جشن سده با مفهوم چله نیز ارتباطی عمیق دارد. در تقویم سنتی ایران، زمستان به دو بخش چله بزرگ و چله کوچک تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دی ماه آغاز شده و چهل روز به طول می انجامد. دهم بهمن ماه، مصادف با پایان چله بزرگ و آغاز چله کوچک است. این ارتباط نشان می دهد که جشن سده، نه تنها یک رویداد مستقل، بلکه بخشی از یک نظام تقویمی و آیینی بزرگ تر است که بر اساس آن، مردم با طبیعت و تغییرات فصلی همراهی می کردند. چهل روزگی ایزد مهر (که شب یلدا زایش او دانسته می شود) نیز یکی دیگر از نظریه های مرتبط با عدد چهل است که به فلسفه برگزاری این جشن عمق می بخشد و آن را با آیین های مهرپرستی پیوند می دهد. در این شب، آتش، نمادی از گرمایی بود که مهر برای مبارزه با اهریمن سرما به ارمغان آورده بود و به این ترتیب، شب نیز مانند روز، روشن و زنده می شد.
از اسطوره تا واقعیت: داستان های پیدایش جشن سده
هر جشن کهنی، داستانی در پس خود دارد؛ داستانی که ریشه هایش در اساطیر و باورهای مردمان یک سرزمین جای گرفته است. جشن سده نیز از این قاعده مستثنی نیست و با دو روایت اساطیری مهم پیوند خورده است.
هوشنگ شاه و کشف آتش: روایت شاهنامه
یکی از مشهورترین داستان ها در مورد پیدایش جشن سده، روایتی است که حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه خود آورده است. بر اساس این روایت، هوشنگ شاه، دومین پادشاه پیشدادی، که او را به عنوان آموزگار شیوه زندگی و کشاورزی می شناسند، روزی با یارانش برای شکار به کوهستان می رود. در آنجا، ماری سیاه و بزرگ را می بیند. هوشنگ سنگی برمی دارد و به سوی مار پرتاب می کند تا او را از بین ببرد. سنگ به مار نمی خورد، اما به سنگی دیگر برخورد می کند و در پی این برخورد، جرقه ای پدیدار شده و بوته خشکی که در آن حوالی بوده، آتش می گیرد. مار می گریزد، اما از این رویداد، آتشی عظیم برمی خیزد.
این لحظه، لحظه کشف آتش برای انسان است. هوشنگ شاه، با دیدن این فروغ ایزدی، به جای اینکه از شکار خود ناامید شود، سر به سوی آسمان برمی آورد و خدای جهان آفرین را سپاس می گوید. او این آتش را نعمتی بزرگ می داند و به مردمش فرمان می دهد که آن را بپرستند و گرامی بدارند. در همان شب، هوشنگ دستور می دهد آتشی عظیم برپا کنند و همگی به گرد آن جمع شوند، باده بنوشند و جشن بگیرند. این شب را سده نام می نهد و این رسم از آن زمان تا به امروز، به یادگار مانده است. این روایت، نه تنها به کشف آتش اشاره دارد، بلکه بر اهمیت آتش به عنوان عنصری مقدس و حیاتی برای بقای انسان تأکید می کند. آتش، ابزاری شد برای غلبه بر تاریکی شب، پخت وپز، و گرم نگه داشتن خود در سرمای زمستان؛ نمادی از چیرگی انسان بر طبیعت.
یکی روز شاه جهان سوی کوه، گذر کرد با چند کس هم گروه
پدید آمد از دور چیزی دراز، سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز
نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ، گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ
برآمد به سنگ گران سنگ خرد، همین و همان سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ، دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین، نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد، همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی، پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه، همان شاه بر گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد، سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار، بسی باد چون او دگر شهریار
پیروزی فریدون بر ضحاک و افروختن آتش
روایت دیگری نیز در مورد پیدایش جشن سده وجود دارد که در آثاری چون نوروزنامه منسوب به خیام و آثارالباقیه ابوریحان بیرونی ذکر شده است. این روایت، پیدایش سده را به پیروزی فریدون بر ضحاک ستمگر و به بند کشیدن او مرتبط می داند. بر اساس این داستان، زمانی که فریدون توانست ضحاک را شکست دهد و مردم را از ستم او رهایی بخشد، به نشانه شادی و پیروزی، دستور داد بر بام خانه ها و در بلندای شهرها آتش روشن کنند. این آتش ها نمادی از آزادی و بازگشت صلح و عدالت بود. مردمان نیز از این فرمان استقبال کرده و هر سال، به یاد این پیروزی بزرگ و به فال نیک، این جشن را برپا می کردند.
در مقایسه این دو روایت، می توان دید که روایت شاهنامه بر کشف آتش و اهمیت آن در زندگی انسان تأکید دارد، در حالی که روایت فریدون بر جنبه پیروزی و جشن آزادی تمرکز می کند. هر دو روایت، آتش را نمادی از خیر و پیروزی بر شر می دانند و این تفاوت ها، ابعاد غنی و چندوجهی جشن سده را به نمایش می گذارند. این تنوع روایی، نشان دهنده عمق و گستردگی جشن سده در فرهنگ ایرانی است که به طرق مختلف در باورهای مردم ریشه دوانده است.
جشن سده در گستره تاریخ ایران
جشن سده، همچون رودخانه ای که از سرچشمه های اساطیری جاری شده، در طول تاریخ ایران مسیر خود را پیموده و فراز و نشیب های فراوانی را تجربه کرده است، اما هرگز از یاد نرفته و همواره بخشی از هویت ملی و فرهنگی این سرزمین باقی مانده است.
سده در دوران باستان و پیش از اسلام
در دوران باستان و پیش از اسلام، جشن سده یکی از سه جشن بزرگ و اصلی ایرانیان، در کنار نوروز و مهرگان، به شمار می رفت. این جشن با شکوه و عظمت خاصی برگزار می شد و نه تنها یک آیین مذهبی، بلکه یک گردهمایی عمومی و مردمی بود. نحوه برگزاری اولیه آن شامل جمع آوری هیزم و برافروختن آتشی بزرگ در نقاط مرتفع مانند کوهستان ها یا بام خانه ها بود. این جشن، نمادی از وحدت و همبستگی مردمی به شمار می رفت، جایی که همه اقشار جامعه، از پادشاهان و درباریان گرفته تا مردم عادی، در کنار هم به شادی و پایکوبی می پرداختند. هدف اصلی، تجدید پیمان با نور و گرما و استقبال از روزهای بلندتر بود. این جشن، فرصتی برای شکرگزاری از طبیعت و نشان دادن چیرگی انسان بر سختی های زمستان بود. کشاورزان نیز در این جشن، با خاکستر آتش، زمین های خود را متبرک می کردند تا از سرمازدگی در امان باشند و محصول پربرکتی داشته باشند.
سده در دوران اسلامی: تداوم و شکوه
با ورود اسلام به ایران، بسیاری از آیین ها و سنت های باستانی دستخوش تغییر شدند، اما جشن سده به دلیل ریشه های عمیق مردمی و ماهیت غیرمذهبی اش، توانست به حیات خود ادامه دهد. این جشن، نه تنها از بین نرفت، بلکه در برخی دوران، با شکوهی بی نظیر برگزار شد.
دوران آل زیار و غزنویان
یکی از باشکوه ترین و مشهورترین جشن های سده در دوران اسلامی، به سال ۳۲۳ هجری قمری و در اصفهان، به دستور مرداویج زیاری، از پادشاهان آل زیار، برگزار شد. تاریخ نگاران از عظمت این جشن سخن گفته اند و آن را نمونه ای از احیای شکوه سنت های ایرانی در دوران اسلامی می دانند. مرداویج، با این اقدام، نه تنها به تقویت هویت ایرانی کمک کرد، بلکه نشان داد که آیین های باستانی می توانند در کنار باورهای جدید نیز به حیات خود ادامه دهند.
همچنین، در زمان غزنویان نیز، جشن سده رونق دوباره ای گرفت. سلطان مسعود غزنوی در سال ۴۳۰ هجری قمری، جشنی عظیم برپا کرد که در آن، شاعرانی چون عنصری، قصیده هایی در وصف سده سرودند. این توجه حاکمان و شاعران به جشن سده، نشان دهنده اهمیت آن در حفظ پیوندهای فرهنگی و ملی بود. این تداوم، حکایت از قدرت نفوذ جشن سده در عمق جان ایرانیان دارد که حتی تغییرات بزرگ سیاسی و مذهبی نیز نتوانست آن را از یادها ببرد.
نقش اندیشمندان در ثبت سده
مورخان و اندیشمندانی چون ابوریحان بیرونی، ابوالفضل بیهقی، و عمر خیام، نقش بسزایی در ثبت و ماندگاری اطلاعات مربوط به جشن سده ایفا کردند. این بزرگان با دقت و وسواس، جزئیات برگزاری جشن، فلسفه های پشت آن و روایت های اساطیری را در کتاب های خود نگاشتند. آثار ارزشمند آن ها، نه تنها منبعی غنی برای شناخت تاریخچه جشن سده است، بلکه به نسل های بعدی کمک کرد تا اهمیت و ریشه های این آیین را فراموش نکنند. به لطف این تلاش ها، ما امروزه می توانیم با جزئیات بیشتری از نحوه برگزاری و مفهوم جشن سده در دوران گذشته آگاه شویم.
آیین ها و رسوم باشکوه جشن سده
جشن سده، تنها یک تاریخ در تقویم نیست؛ بلکه مجموعه ای از آیین ها و رسوم سنتی است که نسل به نسل منتقل شده و هر کدام بخشی از فلسفه عمیق این جشن را نمایان می سازند. مشارکت همگانی، عنصر اصلی این مراسم است که شور و هیجان خاصی به آن می بخشد.
آماده سازی و آتش افروزی
روزها پیش از دهم بهمن ماه، مردم با شور و هیجان خاصی برای برگزاری جشن سده آماده می شوند. مهم ترین بخش این آماده سازی، جمع آوری هیزم است. تصور کنید در گذشته، چگونه مردمان روستاها و شهرها، از کوچک و بزرگ، دست در دست هم داده و شاخه های خشک درختان و بوته ها را گرد می آوردند. این هیزم ها، معمولاً به شکل توده ای بزرگ و مخروطی در مرکز شهر یا آبادی یا بر بلندای کوه ها انباشته می شدند. برخی از این هیزم ها، به تعداد چهل شاخه بودند که نمادی از چهل روز چله بزرگ زمستان بود.
در شامگاه دهم بهمن، لحظه اوج مراسم فرا می رسد. موبدان زرتشتی، با لباس های سفید و روبندهای مخصوص (که نشان از پاکی آتش و پرهیز از آلوده کردن آن با نفس انسان است)، با مشعل هایی در دست، به سوی خرمن هیزم حرکت می کنند. آن ها سه بار به دور این توده هیزم می چرخند، اوستا و گات ها را زمزمه می کنند و سپس با شعله مقدس مشعل ها یا لاله های روشن، آتش را از چهار سو برافروخته می کنند. با زبانه کشیدن شعله های آتش، شور و هلهله در میان جمعیت برمی خیزد. این لحظه، نمادی از پیروزی نور بر تاریکی و آغاز رهایی از سرمای طاقت فرساست.
شادی، پایکوبی و آداب پس از آتش افروزی
پس از برافروختن آتش، فضای جشن و سرور، همه جا را فرا می گیرد. مردم در اطراف آتش بزرگ گرد می آیند، به پایکوبی و شادمانی می پردازند، سرود می خوانند و شاهنامه خوانی و نقالی می کنند. صدای موسیقی و خنده در فضا می پیچد و گرمای آتش، نه تنها جسم ها که دل ها را نیز گرم می کند. این ساعات، فرصتی برای تجدید دیدار و تقویت پیوندهای اجتماعی است.
با فروکش کردن شعله های عظیم آتش، بخش دیگری از آیین آغاز می شود. جوانان و گاهی اسب سواران، با جسارت از روی آتش های کوچک تر که از خرمن اصلی باقی مانده، می پرند. این پرش، نمادی از تطهیر و دفع بلا و آمادگی برای ورود به فصل گرم تر است. همچنین، یکی از رسوم دیرینه، پاشیدن خاکستر آتش سده بر زمین های کشاورزی است. کشاورزان بر این باور بودند که خاکستر مقدس آتش سده، به زمین برکت می دهد، آفت ها را دور می کند و از سرمازدگی محصولات جلوگیری می نماید. در این شب، خوراکی های خاصی نیز تهیه می شود، از جمله آش سده و انواع میوه و آجیل، که در کنار آتش با همسایگان و دوستان به اشتراک گذاشته می شود.
سده سوزی: نامی که حکایت از شور دارد
در برخی مناطق و به ویژه در استان کرمان، جشن سده را با نام سده سوزی نیز می شناسند. این نام گذاری، به دلیل اهمیت و بزرگی آتش افروزی در این جشن است. در گذشته، در کرمان و برخی دیگر از مناطق، این جشن با برافروختن توده های بسیار بزرگ هیزم برگزار می شد که به معنای واقعی کلمه، سوزاندن حجم عظیمی از چوب و بوته بود. نام سده سوزی به خوبی شور و عظمت این آتش افروزی را بیان می کند و نشان دهنده آن است که چگونه این عنصر نمادین، در قلب مراسم جای گرفته است. این نام، یادآور آن است که در دل زمستان، شعله ای پرفروغ و امیدبخش، تاریکی و سرما را به چالش می کشد.
جشن سده در عصر حاضر و گستره جهانی آن
جشن سده، علی رغم گذر هزاره ها، همچنان زنده و پویاست. این جشن نه تنها در ایران، بلکه در میان جوامع ایرانی و زرتشتی در سراسر جهان نیز با شور و اشتیاق برگزار می شود و اخیراً نیز گام های مهمی برای ثبت جهانی آن برداشته شده است.
کانون های اصلی برگزاری جشن سده در ایران
امروزه، کانون های اصلی و باشکوه برگزاری جشن سده در ایران، شهرهایی هستند که جمعیت زرتشتیان در آن ها پررنگ تر است، اما این جشن به دلیل ماهیت ملی خود، پذیرای همه اقشار جامعه است.
کرمان: مهد جشن های سده
استان کرمان، بی شک مهد باشکوه ترین جشن های سده در ایران است. برگزاری این جشن در کرمان، پیشینه ای طولانی و بیش از ۸۰ ساله به شکل عمومی دارد. هر ساله در شامگاه دهم بهمن ماه، در مکان هایی مانند باغچه بداغ آباد (که سال هاست میزبان این جشن است) و در نزدیکی آتشکده دولت آباد کرمان، هزاران نفر از اقشار مختلف جامعه – زرتشتی، مسلمان، مسیحی و کلیمی – گردهم می آیند. مدارس در روز جشن تعطیل می شوند و این خود نشانه ای از اهمیت و فراگیری جشن در میان مردم کرمان است. جمع آوری هیزم از روزها قبل آغاز می شود و در روز جشن، موبدان با آداب خاص خود، آتش را برافروخته می کنند. این مشارکت همگانی و حضور تمامی ادیان و اقوام، جشن سده کرمان را به نمادی از همبستگی ملی تبدیل کرده است.
یزد: شهری با ریشه های زرتشتی
یزد، شهر زرتشتیان ایران، نیز هر ساله میزبان جشن های باشکوه سده است. در این استان، مراسم در آتشکده ها و روستاهایی چون چم (از توابع تفت) برگزار می شود. روستای چم به دلیل برگزاری منظم و پرشور جشن سده، به یکی از مقاصد مهم گردشگری فرهنگی در این ایام تبدیل شده است. گردشگران داخلی و خارجی بسیاری برای تماشای این آیین کهن به یزد سفر می کنند و از نزدیک شاهد اتحاد مردم در کنار آتش می شوند. در این مراسم، علاوه بر آتش افروزی، شاهنامه خوانی، نقالی و سرودهای آیینی نیز اجرا می شود که فضای جشن را بیش از پیش پرشور می کند.
تهران و دیگر مناطق ایران و جهان
در تهران، سازمان فروهر سال هاست که جشن سده را در باغ کوشک ورجاوند با حضور گسترده علاقه مندان برگزار می کند. علاوه بر این کانون های اصلی، جشن سده در دیگر مناطق ایران مانند میبد، اردکان، بافق، بردسکن، طبس، سرایان، سیرجان، بافت، و جیرفت نیز برگزار می شود. اهمیت این جشن تنها محدود به مرزهای ایران نیست. ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز، در جوامع خود در کشورهایی مانند سوئد، آمریکا و استرالیا، این جشن را برگزار می کنند تا پیوند خود را با ریشه های فرهنگی شان حفظ کنند. این گستردگی جغرافیایی، نشان دهنده فراگیر بودن و اهمیت این میراث کهن برای همه ایرانیان در سراسر جهان است.
نقش تاجیکستان در احیای جشن سده
در سال های اخیر، کشور تاجیکستان نقش بسیار مهمی در احیا و رسمیت بخشیدن به جشن سده ایفا کرده است. با تلاش های دولت تاجیکستان و ریاست جمهوری این کشور، جشن سده به صورت رسمی وارد گاهشمار ملی این سرزمین شد و برای اولین بار در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۸ میلادی)، جشن های سده به طور گسترده در سراسر تاجیکستان برگزار شد. رئیس جمهور تاجیکستان، امامعلی رحمان، در پیامی تلویزیونی فرا رسیدن این جشن را به مردم کشورش تبریک گفت و بر اهمیت احیای جشن ها و سنت های کهن ایرانی در دوران استقلال تأکید کرد. وی جشن سده را جشن میلاد آتش، یعنی منبع گرمی و نور خواند و سنت های حیات دوستانه را جوهر آن دانست. این اقدام تاجیکستان، گام مهمی در مسیر حفظ و معرفی جشن سده در سطح بین المللی بود و راه را برای ثبت جهانی آن هموار کرد.
ثبت جهانی جشن سده در یونسکو
پس از تلاش های فراوان و همکاری های مشترک بین ایران و تاجیکستان، جشن سده سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۲ (۶ دسامبر ۲۰۲۳)، در هجدهمین نشست کمیته بین الدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو که در شهر کاسان، بوتسوانا برگزار شد، به عنوان بیست وچهارمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران، به صورت مشترک با تاجیکستان در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اتفاق تاریخی، نه تنها اعتبار بین المللی ویژه ای به جشن سده بخشید، بلکه اهمیت آن را به عنوان یک میراث مشترک فرهنگی و انسانی در سطح جهانی تثبیت کرد. ثبت جهانی سده، گامی بزرگ در جهت پاسداشت این آیین کهن و معرفی آن به جهانیان است، تا آیندگان نیز بتوانند از این جلوه درخشان فرهنگ ایرانی بهره مند شوند. این دستاورد، نشان دهنده ارزش های عمیق این جشن و نیاز به حفظ آن برای نسل های آینده است.
فلسفه عمیق و جایگاه جشن سده
جشن سده، فراتر از یک آیین ساده، دریچه ای است به سوی درک عمیق تر جهان بینی ایرانیان باستان و ارزش هایی که برای زندگی و بقا قائل بودند. فلسفه این جشن، پیامی جاودانه را به همراه دارد.
نمادهای پنهان در آتش سده
آتش در جشن سده، نمادی از مبارزه بی امان انسان با تاریکی و سرماست؛ تاریکی نه تنها در معنای شب، بلکه در مفهوم جهل و نادانی. این شعله ها، نویدبخش گرما و روشنایی، و پیام آور روزهای بلند و پرنور بهار هستند. فلسفه اصلی جشن سده، شکرگزاری از نعمت آتش به عنوان منبع انرژی، گرما و زندگی است. نیاکان ما، آتش را عنصری مقدس و الهی می دانستند که به آن ها در غلبه بر سختی های طبیعت یاری می رساند. این جشن، فرصتی بود تا مردم در کنار هم، با مشاهده این شعله های رقصان، از این نعمت بزرگ سپاسگزاری کنند و امید به زندگی بهتر را در دل خود زنده نگه دارند. سده، جشنی است که به ما یادآور می شود حتی در دل تاریک ترین و سردترین روزها نیز، نور امید وجود دارد.
سده: جشنی برای همبستگی و هویت ملی
یکی از مهم ترین ابعاد جشن سده، نقش آن در تقویت همکاری، همبستگی و همیاری اجتماعی است. همان طور که پیشتر گفته شد، جمع آوری هیزم و برافروختن آتش، فعالیتی گروهی و مردمی بود که همه در آن مشارکت می کردند. این همیاری، پیوندهای میان افراد جامعه را تقویت می کرد و حس تعلق به یکدیگر و به سرزمین مشترک را در آنان بیدار می ساخت. سده، فراتر از یک جشن محلی، بیانگر ریشه های فرهنگی مشترک میان مردمان فلات ایران است؛ نمادی از هویت ملی که قرن هاست پاس داشته شده است. این جشن، فرصتی است برای پاسداشت سنت های کهن، یادآوری اصالت فرهنگی و انتقال این ارزش ها به نسل های آینده. در دنیای امروز، که گاه انسان ها از یکدیگر فاصله می گیرند، جشن سده همچنان یادآور اهمیت کنار هم بودن، شادمانی مشترک و ایستادگی در برابر ناملایمات است.
به این ترتیب، جشن سده نه تنها یک رویداد تاریخی، بلکه یک پیام زنده از مقاومت، امید و اتحاد است که از دل هزاره ها به ما رسیده است. این جشن، یادآور آن است که انسان با همکاری و اعتقاد به نیروی نور، می تواند بر هر سختی فایق آید و همواره به فردایی روشن تر امیدوار باشد.
با تمام شدن این سفر در تاریخچه جشن سده، می توان دید که این آیین باستانی چگونه در تاروپود فرهنگ ایرانی تنیده شده است. جشن سده، نه تنها نمادی از چیرگی انسان بر طبیعت و نویدبخش گرما و روشنایی است، بلکه تجلیگاه همبستگی، امید و پایداری فرهنگی مردمان فلات ایران در طول قرون متمادی بوده است. از اسطوره های کهن هوشنگ و فریدون تا شکوه آن در دوران آل زیار و غزنویان، و تا جایگاه امروزین آن به عنوان یک میراث جهانی در یونسکو، جشن سده همواره با شور و اشتیاق گرامی داشته شده است. پاسداشت و معرفی بیشتر این جشن کهن، نه تنها وظیفه ای فرهنگی است، بلکه راهی برای اتصال نسل های آینده به ریشه های اصیل خود و شناخت عمق و پویایی فرهنگ ایرانی است. این آتش جاودان، همواره در دل تاریخ ایران خواهد سوخت و داستان پایداری و امید را روایت خواهد کرد.