اقتصادی

چند روایت صریح از پشت پرده زندگی‌های اینستاگرامی

رابطه آنها عاشقانه و بدون نقص است. سفرهای عاشقانه ، تولد های پررونق و هدایای مجلل همیشه در راه هستند. صبح که از خواب بیدار می شوند آرایش می کنند و می خندند و موسیقی رمانتیک گوش می دهند. مشکلات اقتصادی یا اختلاف نگرش و سلیقه؟ به هیچ وجه

خستگی ناشی از کار زیاد ، افسردگی همه گیر کرونا ، بی حوصلگی و هیچ چیز دیگری نمی تواند کوچکترین وقفه ای را در این رابطه بسیار عاشقانه ایجاد کند. در اینجا همه چیز خوب است ، شما می توانید هنگام بازگشت از بلیط خسته و خسته شوید و در ایستگاه مترو منتظر قطار باشید در حالی که بدن شما از عرق خیس است و ماسک پشت شما متورم و دردناک است تا از شر آن خلاص شوید. شما موبایل دنیای واقعی را از جیب خود بیرون آورده و به دنیای انسانهای خوشحال و عاشقان پناه می برید. شما شروع به ورق زدن عکس ها می کنید و به این فکر می کنید که چرا من چنین زندگی شاد و راحتی ندارم. چرا فقط همسرم جشن تولد من را فراموش می کند؟ چرا ما فقط کارمزد و وام داریم؟ چرا نمی توانیم به یک سفر لوکس به خارج از کشور برویم؟

واقعیت اما متفاوت است زیرا می تواند با سیلی به صورت شما بکوبد و حباب رویاها را منفجر کند.

علی 37 ساله شوهر زنی 30 ساله است که اخیراً مجبور به شرکت در جشن تولد شوهرش شده است: “من یک کارگر معمولی با درآمد منظم هستم و همه می دانند درآمد یک کارمند برای این روزها چقدر است و چقدر می توان زندگی کرد. بدوی. من تعداد کمی داشتم ، و متأسفانه همسرم از این پس انداز اطلاع داشت. او مرا در کفشی قرار داد که باید با پول بد به دنیا می آوردم. از آنجا که من او را دوست دارم ، من نمی خواستم برای اینکه قلبش را بشکند ، اما نامردی نشان نداد و در روز تولد خود یک باغ را با یک شام خوب و با دعوت از او اجاره کرد! شما مثل عروسی فکر می کنید که به آرایشگاه رفته اید و لباس خریده اید. بیش از 20 میلیون گوجه فرنگی برای من در آن شب فکر کردم اگر او عکسی از آن روز تولد را در اینستاگرام منتشر کند ، غیرمسئولانه خواهد بود اگر یک بار در وسط مجلس گفت: “هدیه ای از همسر محبوب من در سفر به استانبول a is one! “من فکر کردم که داستان تازه تمام شده و می آید ، اما بعد او اصرار کرد که اگر ما نرویم ، دوستان فکر می کنند من خالی هستم و تا وقتی که عکسی را در اینستاگرام منتشر نکنم هیچ کس باور نمی کند! به طور خلاصه ، تمام آن پس اندازها از دست رفت ، هیچ چیز ، من حتی کل بدهی خود را افزایش دادم ، چه؟ خانم مقابل دیگران کوتاه نیست. “حالا زندگی ما اینستاگرام شده است ، خانم ، و فشار بر من بسیار زیاد است!”

امیرحسین 30 ساله اخیراً با دختری 20 ساله ازدواج کرده است و اکنون آنها هنگام انتخاب او چند مورد را زیر سال برده اند: به عنوان مثال ، وقتی می رویم ، یک مهمان می گوید ما باید یک دست لباس بپوشیم و عکس سر میز مهمانی ، همه آنها به من چسبیده اند و به ما می گویند که در بشقاب غذا بخورید و من نمی دانم که آیا غذا باید به بومرنگ تبدیل شود یا خیر. یا مثلاً در ماشین ، ما باید داستانی با آواز خیابان یا جاده ای داشته باشیم که قرار است به آنجا برویم. به نظر می رسد هزینه است. آیا می گویم ملت از دیدن این همه تخته سفید ماشین ما عصبانی نیستند؟ شاید من نمی خواهم خواهرانم بدانند که در زندگی ام چه کار می کنم یا کجا می روم. خدایا همه مرا خنداندند. می فهمم که آشنایان مرا مسخره می کنند. وقتی با زبانی اصیل به او یادآوری می کنم که این عمل کودکی خود را رها کرده است ، بلافاصله می گوید که باید همه عشق خود را ببینیم و بفهمیم که چقدر خوشحال هستیم! “اما احساس می کنم تحمل این دلقک را ندارم.”

سامان 42 ساله نیز پر از عشق به همسرش است: “تمام زندگی ما به یک عکس تبدیل شده است. ما باید مثل مترسک لباس بپوشیم و به الکی لبخند بزنیم تا بتوانیم در اینستاگرام عکس بگیریم. ما حق نداریم لمس کنیم غذا قبل از عکس گرفتن. ما یک وعده غذایی داریم و هیچ عکس و بازی نداریم. یک عکس بگیرید و با کلیک روی عکس متن را در گوگل جستجو کنید تا بتوانیم غذای خود را بخوریم. جالب است بدانید که همه از سلیقه خانم من تعریف می کنند و کارهای خانه ، اما غذای ماشین ظرفشویی خیلی زیاد اگر بگویم که زمان تبدیل به قالب می شود ، آیا به من اعتقاد داری؟ “یعنی این او حتی دکمه ماشین ظرفشویی را هم نزده است!”

مازیار 39 ساله نیز یک داستان ناراحت کننده روایت می کند: “من همسرم را خیلی دوست دارم ، اما شواف را خیلی دوست ندارم. چند بار او س ifال کرده است که آیا شخصی به همسرش یک سالگرد تولد و سالگرد ازدواج می دهد ، اما شما این کار را نکردید “من گفتم ، مگر نه؟” من همچنین دوست ندارم عکس هایی از همسر و زندگی ام ارسال کنم ، بخشی به دلیل شغل و جو رسمی ام ، و بخشی به این دلیل که به کره چشم و مواردی از این قبیل اعتقاد دارم. که من اینطور هستم ، نمی خواهم زندگی ام در اینستاگرام باشد ، یک بار یادم می آید وقتی اعلان را دیدم ، اوقات خوبی داشتم و همیشه با سفر و عشق تو و خوشحال بودم و راضی بودم وارد شد. من تلفن را باز کردم و دیدم که همسرم داستانی با عکسی از ما در حال رفتن به یکی از سفیران خود ارسال کرده است! او به دلیل علائم کرونا ویروس در حال حاضر در مرخصی استعلاجی به سر می برد ، و گرچه برایش مهم است ، آدا مشارکت کنندگان در m در اینستاگرام وجود دارند. هیچ چیز ، حداقل برای ارسال پیام هایی که ای کاش من با تاج مسافرت نمی کردم. منظورم این است که دروغ گفتم که باید تسلیم شوم و به دلیل سفر مرخصی گرفتم. بابا ، کسی معتقد است که این عکس قدیمی است و غیره ، هرچه باشد؟ این پرونده برای من بسیار گران بود. البته از آن زمان به بعد همسرم گاهاً با حساب من برایم داستان عاشقانه تعریف می کند. صادقانه بگویم ، من دیگر حوصله بحث و گفتگو را ندارم ، اما من در این مسئله بسیار اشتباه می کنم. “

اما مردان تنها قربانیان این زندگی مجازی نیستند. همچنین زنانی وجود دارند که از اینستاگرام مردانه اذیت می شوند. یکی از آنها مریم 35 ساله است: “شوهر من 24 ساعت شب اینجاست. جای تأسف است که همه صفحه فک و فامیل ماست. به عنوان مثال ، در صفحه پسر عموی من ، او یکی از کارگران تناسب اندام است که همیشه در شکل خوب ، مدام ورزش و با شوهرش را ترک می کند. او با آرایش و مواردی از این دست راه می رود. نه اینکه شوهرم می خواست به سر من ضربه بزند ، اما به عنوان مثال ، به محض اینکه می گوید ، “آیا می بینی کسی به شمال می رود؟ به رستوران رفتی؟ دیدید که او با شوهرش به دنیا آمده است؟ آیا آن قند را دیده اید؟ “آیا چیزی اشتباه دیدی؟” “این واقعاً مرا عصبی می کند.”

نسرین همچنین از صفحاتی که شوهرش دنبال می کند ناراضی است: آنها حتی گفتار و کردارهای درست را نمی فهمند. “من واقعاً رنج می برم ، اما نمی توانم در این زمینه کاری انجام دهم.”
“مرجان” همچنین یک متهم است که شوهرش برای یک دقیقه زنده مانده است: “من یک بار به او گفتم ،” اوه ، آیا وقتی 5 نفر اصلاً زنده Instato را نمی بینند ، زندگی می کنی؟ در مورد کی حرف می زنی؟ به عنوان مثال ، می بینید که ما در جایی دورتر نشسته ایم که یاهو آن را فعال می کند. من می گویم ، بابا ، شما دوست دارید لحظات با شکوه زندگی خود را به اشتراک بگذارید ، شاید کسی که اینجا نشسته است نمی خواهد بداند که مثلاً یکی از آنها که آن را به صورت زنده دیده امشب با ما بود. دیگر نمی فهمم. “هیچ چیز بدتر از درک نیست.”

نداسادات پاکنهاد ، وکیل مدافع ارشد یک موسسه حقوقی گفت: “زوج های زیادی برای طلاق به من مراجعه می کنند” و او حضور زوج هایی را که عاشق اینستاگرام هستند در دفتر حقوقی خود تجربه می کند. به عنوان مثال ، من همچنین افرادی را می بینم که در روابط خود بسیار خجالتی هستند و قادر به تأمین نیازهای اساسی همسر خود نیستند ، و افرادی که در فضای مجازی قربانی انفاق می شوند و بسیار انفاق می کنند. یعنی آنها دائماً عکسهای یکدیگر را می گذارند و به صدقه می روند ، اما واقعیت بسیار متفاوت است. برای شما جالب خواهد بود که بدانید وقتی از این افراد دلیل طلاق پرسیده می شود ، موضوع خیانت را مطرح می کنند. به عنوان مثال یک آقا دائماً در فضای مجازی عشق خود را به همسرش ابراز می کرد و احساسات خود را نسبت به همسرش در اینستاگرام ابراز می کرد که کاملاً محرمانه است و علنی سازی آن خیلی منصفانه نیست ، اما آقا به همسرش خیانت کرد. اگر همسر اگر شوهرش اینقدر او را دوست داشته باشد و قربانی صدقه او در شبکه های اجتماعی شود واقعاً متعجب شده است ، این خیانت چیست؟ البته ، من این موضوع را مطالعه نمی کنم زیرا صحبت در این زمینه در تخصص روانشناسان است ، اما متأسفانه من بسیاری از این ابراز عشق های کاذب را می بینم ، که به هیچ وجه درست نیست. علایق کاذب منجر به طلاق و جدایی شد و حتی زن و مرد نیز حاضر نیستند یک ساعت با هم زندگی کنند. »

او کمی بیشتر در مورد پرونده های اخیرش صحبت می کند: “چندی پیش دختری 26 ساله برای طلاق به من مراجعه کرد و وقتی از او علت را جویا شدم ، او در فضای مجازی با شوهرش آشنا شد و به من توضیح داد که عشق در خانواده اش. این زن و شوهر 8 سال با هم زندگی کردند و زندگی عاشقانه آنها در اینستاگرام مشهور بود و همه نزدیکان به این عشق حسادت می ورزیدند. پس از آن زمان ، آقا مشکوک عمل کرد ، کمتر به خانه آمد و تلفن را بیرون آورد. شوهر می بیند که با یک دختر جوان رابطه برقرار می کند و همان سخنان عشق را به آن دختر تکرار می کند. “در این مورد ، ما برای حل مشکل از یک روانشناس کمک گرفتیم ، اما از یک مرد وکیل طلاق گرفتیم تا طلاق را تکرار کنید. “

وی ادامه می دهد: “مورد دیگر زنی 50 ساله بود که 30 سال با همسرش زندگی کرد. زنی بسیار ساده که فعالیت اینستاگرامی داشت و دائماً با همسرش صدقه می داد ، اما متأسفانه در این مورد نیز رابطه به عنوان نتیجه خیانت مرد. ، یک زن و شوهر جوان زیر 30 سال شرایط مشابهی را برای من ذکر کردند. در حالی که مهریه 777 سکه بود. من پرسیدم آیا شوهرت اینقدر تو را دوست دارد ، او آن شماره را به من یک نقطه داد ، و او پاسخ داد: “متأسفانه شوهرم فقط در خانه تلفن دارد و به من پیام های عاشقانه می دهد.” او کارگر نیست و زندگی مشترک به معنای فداکاری صدقه است! “او احساس مسئولیت نمی کند و تا زمانی که کسی به رفتار او اعتراض کند ، بلافاصله می کشد تلفن همراهش را بیرون می کشد و پیام های عاشقانه اش را نشان می دهد و می گوید ، “اگر من آن را دوست ندارم ، آیا پیام را می نویسم؟”

نمونه هایی که در این گزارش می خوانید روایاتی داوطلبانه است خبر فوری قطعاً و البته نام نیز لقبی است. از طرف دیگر ، ارسال این استوری ها لزوماً به این معنا نیست که همه پیام ها و استوری هایی را که دوست دارند در اینستاگرام دوست داشته باشند ، یا اینکه دوست دارند از غذا و لباس عکس بگیرند ، ظاهر شوند یا اساساً کار بدی انجام دهند. در اینجا برخی از روایاتی آورده شده است که برای راویان آزار دهنده بوده است. اگر نکاتی در مورد زندگی اینستاگرامی یا زندگی اطرافیان دارید می توانید آنها را با ما در میان بگذارید.

انتهای پیام