فضای سایبر با اینچنین جلوهایی خودنمایی میکند. آفت جدی فضای سایبر که نفوذش عالمگیر است، توهم بیعیبی و برتر بودن را انتشار داده است. فضای سایبر با همه خصیصههای خوبَش و تحول در ارتقاء سطح زندگی انسانی از آنجاییکه در ورای خود انگیزههایی خاص را دنبال میکند، بهمثابه ظرف آلودهای شده است که اگر ماءُالعسل را هم در خود جای دهد، موجب فساد و تباهی و بیماری میشود. لزوم تنظیم شیوه حکمرانی متناسب با اقتضائات سرزمینی بدیهی و عقلانی است (همانگونه که اروپا نیز ایده اینترنتِ اعتماد را با حکمرانی نوین، پیگیری میکند).
در حکمرانی سایبری، حکمرانی متعلق مفهومی به نام سایبر است (البته حکمرانی سایبر با حکمرانی سایبری متفاوت است، اما به نظر میآیند حکمرانی در حال سایبری شدن است). مفهوم سایبر در عین سادگی و درک عمومی دارای ابعاد و گسترهای ناشناخته است. در کشور ما فضای سایبر -Cyberspace- معادل مفهومی به نام فضای مجازی قرارداد شده است. انگاره نگارنده از سایبر مفهومی دقیقتر و عمیقتر از دو مفهوم فضای سایبر و فضای مجازی است. در چند سال گذشته بحثهای متنوعی پیرامون مجاز و مجازی بودن و حقیقی بودن فضای سایبر شده است. البته شاید با کوچکترین آشنایی با گستره سایبر این بحثهای حاشیهای و غیر مرتبط با حل مسائل سایبر شکل نمیگرفت. پدیدهایی که نگارنده از آن به سایبر یاد میکند، عالم نوپدیدی است که طلیعههایی از آن آشکارشده است. عالم نوپدید نه به مثابهعوالمی که حکما از آن یاد میکنند، بلکه منظور شکل جدیدی از زندگی است که تاکنون بشر آن را تجربه نکرده است. این عالم نوپدید در مقابل عالم عادت شدهای است که بشر سالها از زمان هبوط حضرت آدم(ع) آن را تجربه کرده است. انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی و تحولات فناورانه از این دست، همیشه بخشی از عالم محسوسات ما را تغییر داده یعنی بهطور مثال با قوانین فیزیکی خودرو طراحیشده، نیروگاه برق تولید کرده، نفت استخراج و پالایششده، کشتی روی آب غوطهور شده و هواپیما در آسمان به پرواز درآمده است، اما هماکنون در عالم نوپدید سایبر، میتوان بر اساس قوانین عالم خیال نیز مصنوعات و محسوساتی را ساخت. این تحولِ ژَرف عالم نوپدید است که فراتر از تعاریف ساده از فضای سایبر یا فضای مجازی است.
حال همین فضای سایبر خالی از جهت نیست. بهوضوح تغییر هویت و فرهنگها با فضای سایبر قابلمشاهده است. فضای سایبر و عالم سایبر صرفاً حوزه فناوری نیست که در فضای انسانی-اجتماعی امتدا یافته است، بلکه ذاتا حوزه شناختی و اجتماعی است. جنگ شناختی و تغییر هویت دینی و ملی با فضای سایبر قابلانکار نیست. این تغییر در لابلای جذابیت فناوری، بروز بودن، کسبوکارهای دیجیتالی، اعتماد به شبکههای اجتماعی و… نهفته است. در کلان فضای سایبر دو جهتگیری (۱) اِشراف راهبردی برای ایالاتمتحده و ابر شرکتها و (۲) جهانیسازی سبک زندگی غربی قابلمشاهده است. یکی از شئون قدرت در فضای سایبر اِشراف همهجانبه است. به کمک جریان گسترده اطلاعات شخصی، اجتماعی و ملی و ملی ساز فضای سایبر که از بین سوئیچهای متنوع شبکه و سرویسها و خدمات اینترنتی انتقال مییابد و تکنیکهای تحلیل داده عظیم – Big Data Analytics – همه صاحبان صنایع سایبری و دولتها به سمت جمعآوری، تحلیل و اِشراف بر سایبر جوامع و کشورها و استعمار نوین سوق داده است. در حقیقت مهندسی و مدیریت فکر که منجر به مهندسی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میشود برای اَبَر شرکتها و آمریکا که بهنوعی مالک زیرساخت و دربردارنده سرویسهای جهانی است، تحقق مییابد. از طرفی سبک زندگی غرب مدرن که از تمدن غربی با رویکردهای اقتصادی و فرهنگی خاص خود است، در حال جهانیسازی بهزعم جذابیت فناوری است. این تحقق نهفقط در محتوای پراکنده شده از طریق سایبر که در فُرم روابط نیز نهفته است. در حقیقت ماده و صورت هستند که در راستای قابلیتها و انگیزههای پدیدآورنده محقق شده و خدمت و سرویسی را میسازد. در عالم سایبر قدرت نرم و سخت سایبری با ساخت سبک زندگی گرهخورده است.
عالم سایبر در پیش روی ما واقعی است. ما در دوران گذار و تحول هستیم. اگر بهدرستی این پیچ فناورانه و تاریخی را درک کنیم و مناسبات مقتضی فناورای با نظام اسلامی را شکل دهیم، حیات طیبهای را در بستر این عالم نوپدید خلق خواهیم کرد که میتواند بستر تمدن نوین اسلامی باشد. حکمرانی سایبری را نباید تقلیل دارد و از آن حکمرانی بیخاصیت و فناورانه صرف ساخت و نه باید آنچنان به آن اهمیت داد که نظام و چارچوبهای فکری و فرهنگی آن را با توسعه سایبر هماهنگ و تقلیل داد. سایبر واقعیتی است که باید با حکمرانی مُتقَن و نافذ، آنرا مبتنی بر استحکام ساخت درون کشور بازآفرینی نمود و حرکت داد.