بیستوپنجم اردیبهشت «روز بزرگداشت فردوسی» و بهترین بهانه است برای اینکه حکیم توس و حماسه ملی ایران را بهتر و درستتر بشناسیم. این شناخت از صفحات بیشناسنامه فضای مجازی یا گفتههای عوامانه بهدست نمیآید، هرچند این مطالب مشهور شده و حتی به میان بخشی از نخبگان نیز راه یافته باشد.
به گزارش خبر فوری، یوسف بینا، مدرس دانشگاه و شاعر در یادداشتی در روزنامه قدس به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی نوشت: روی سخنم در این یادداشت با استادان ادبیات، فردوسیشناسان و شاهنامهخوانها نیست، بلکه نکتهای را در میان میگذارم با عموم علاقهمندان به شاهنامه فردوسی یا کسانی که میخواهند با آن بیشتر آشنا شوند.
بیستوپنجم اردیبهشت «روز بزرگداشت فردوسی» و بهترین بهانه است برای اینکه حکیم توس و حماسه ملی ایران را بهتر و درستتر بشناسیم. این شناخت از صفحات بیشناسنامه فضای مجازی یا گفتههای عوامانه بهدست نمیآید، هرچند این مطالب مشهور شده و حتی به میان بخشی از نخبگان نیز راه یافته باشد. همه کسانی که از این رهگذر ادعایی دارند، حتی یک بار متن شاهنامه را نخواندهاند و درست نمیدانند در این روایت بزرگ چه داستانها و سخنانی آمده است. حجم مطالب غلطی که در فضای مجازی بهویژه در صفحات اینستاگرام به فردوسی و شاهنامه نسبت داده میشود یا حرفهای بیاساسی که گاه از برخیها با قاطعیت(!) در این باره میشنویم بسیار است، اما اینجا به سه غلط مشهور در این باره اشاره میکنم.
یک ادعای غلط درباره فردوسی به باورهای دینی او مربوط است. بسیارند افرادی که از روی غفلت یا غرض به حکیم توس نسبت بیدینی یا اعتقاد به دینی جز اسلام میدهند. این در حالی است که حماسهسرای بزرگ ایران از یکسو همه هستیاش را با عشق و فرهیختگی بیمانندش در راه احیای فرهنگ و حکمت و تمدن ایران فدا کرده و از سوی دیگر همانند فیلسوفان مسلمان و حکیمان شیعه در سرآغاز شاهنامه سخنانی ژرف و شگرف در توحید خداوند برمبنای خردگرایی و سپس ستایش پیامبر(ص) آورده و خود را «خاک پی حیدر(ع)» و «بنده اهلبیت(ع) نبی» خوانده است.
ادعای غلط دیگر آن است که برخیها باز هم از روی غفلت یا غرض به فردوسی اتهام نژادپرستی و خوارشمردن نژادهای بیگانه میزنند و البته این «اتهام» را افتخار(!) نیز میدانند؛ درحالیکه حکیم توس در شاهنامه بسیاری از شخصیتهای بزرگ غیرایرانی را که تورانی یا تازی یا رومیاند میستاید و از آنها بهنیکی یاد میکند. اینجا نیز میبینیم که فردوسی با اینکه عاشق ایران و ایرانی است، هرگز نژاد غیرایرانی را نکوهش نمیکند و انسانها را
بر اساس اندیشه و گفتار و کردارشان داوری میکند. البته روشن است که نژاد ایرانی در شاهنامه آنجا اهمیت مییابد که پای پادشاهی ایران در میان است و نباید غیرایرانی بر ایرانیان فرمان براند.
ادعای غلط سوم نیز آن است که برخیها میگویند شاهنامه هیچ واژه غیرفارسی ندارد و همه آن به «پارسیسره» است. باید بدانیم در همه زبانهای دنیا رایج است که بسیاری واژهها از زبانی به زبان دیگر راه مییابند و به خانواده زبان مقصد میپیوندند. افراط و تفریط در کاربرد واژههای دخیل با طبیعت زبان سازگار نیست. در متن حماسه ملی ایران نیز گاه بهفراخور طبیعت زبان فردوسی از برخی واژههای عربی استفاده شده است، اما طبیعی است که تعداد این واژهها اندک است و واژگانی درآمیخته با زبان فارسی هستند.
این سه نمونه مشتی از خروار حرفهای نادرست در این باره است که اگر هر کدام را با توجه به متن شاهنامه بسنجیم، دوری آنها از حقیقت بهروشنی آشکار میشود. از این رو بهتر است دوباره تأکید کنم که شناخت درست فردوسی و شاهنامه فقط و فقط با مطالعه دقیق و عمیق متن شاهنامه فردوسی بهدست میآید و بهترین کار برای پاسداشت میراث عظیم حکیم توس، بازگشت دوباره به حماسه ملی ایران و تلاش برای فهم و ترویج محتویات آن است؛ حماسهای که یکی از مهمترین کتابهای تاریخ بشریت در جهان و دربردارنده عالیترین سخنان درباره فرهنگ و حکمت ایرانی است.
انتهای پیام