داستان‌ فیلم‌های سروش صحت از کجا نشأت می‌گیرد؟

داستان‌ فیلم‌های سروش صحت از کجا نشأت می‌گیرد؟

«صبحانه با زرافه‌ها» فضایی کمدی و سرخوش دارد اما به شادی صرف اکتفا نمی‌کند و مخاطب را در طول تماشای فیلم به فکر و تأمل دعوت می‌کند. کارگردان دراین فیلم از تفاوت دیدگاه آدم‌ها صحبت می‌کند و نحوه برخورد هر کدام از آنها با مشکلی که برای‌شان به وجود آمده را نشان می‌دهد اما در نهایت می‌گوید با وجود اختلاف اگر میان آدم‌ها بخشندگی وجود داشته باشد جلوی بسیاری از معضلات و مشکلات گرفته می‌شود.

به گزارش خبر فوری، اعتماد نوشت: جدیدترین ساخته سروش صحت با نام «صبحانه با زرافه‌ها» این روزها در سینماهای کشور نمایش داده می‌شود. فیلمی که بازیگران شناخته شده‌ای همچون بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا، هادی حجازی‌فر و بیژن بنفشه‌خواه را دارد و قصه آن درباره چند دوست است که در شب عروسی یکی از آنها، با اتفاقی غافلگیرکننده مواجه می‌شوند و همین موضوع آزمونی سخت را پیش پای آنها می‌گذارد. «صبحانه با زرافه‌ها» در ادامه کارهای صحت، فضایی کمدی و سرخوش دارد اما به شادی صرف اکتفا نمی‌کند و مخاطب را در طول تماشای فیلم به فکر و تأمل دعوت می‌کند. کارگردان دراین فیلم از تفاوت دیدگاه آدم‌ها صحبت می‌کند و نحوه برخورد هر کدام از آنها با مشکلی که برای‌شان به وجود آمده را نشان می‌دهد اما در نهایت می‌گوید با وجود اختلاف اگر میان آدم‌ها بخشندگی وجود داشته باشد جلوی بسیاری از معضلات و مشکلات گرفته می‌شود. صحت می‌گوید: فکر می‌کنم آدم‌ها با کمی انعطاف، خویشتنداری و بخشندگی می‌توانند راحت‌تر کنار هم زندگی کنند مگر آنکه دلایل اختلاف عقیده، بنیادین و ریشه‌های اختلاف عمیق داشته باشند. گفت‌وگوی ما با سروش صحت پیش روی شماست.

به نظر می‌رسد از فلسفه خاصی در ساخته‌های‌تان پیروی می‌کنید خصوصا در سه اثر اخیرتان «جهان با من برقص» و «مگه تموم عمر چند تا بهاره» و فیلم «صبحانه با زرافه‌ها»‌. چنین نگاه بیشتر نمود دارد نظر شما چیست؟

فکر می‌کنم بیشتر آدم‌ها در این دنیا جهان‌بینی‌ای دارند. بدون جهان‌بینی در این دنیای بزرگ، آدمیزاد گنگ و گیج است. راستش وقتی جهان‌بینی داریم هم خیلی وقت‌ها گیج می‌شویم و نمی‌دانیم چه کنیم، چه برسد به اینکه نگرش خاصی نداشته باشیم. به نظرم جهان‌بینی مثل چراغی جلوی پای آدم را روشن می‌کند ولی بی‌شک در طول زمان، نگاه ما به دنیا، مثل خودمان تغییراتی خواهد داشت. چیزهایی به جهان‌بینی آدم اضافه می‌شود و چیزهایی کم می‌شود و گاهی نگاه ما به مقوله‌هایی کاملا تغییر می‌کند.

فلسفه شما چیست؟ یک جور نگاه خیام‌وار «دم را غنیمت شمار» به صورت کلی بر فیلم‌های شما حاکم است. جهان فکری شما درباره چیست؟

واقعا نمی‌توانم اسمی بگذارم یا با یک جمله در این باره توضیح دهم، ولی حتما هرچه دیده‌ام و شنیده‌ام و خوانده‌ام روی من تاثیر گذاشته و حاصل این تاثیرات و تفکرات، جهان‌بینی‌ام را ساخته است. جهان‌بینی‌ای که در آن تحت تاثیر خیلی از بزرگان بوده‌ام. از خیام و حافظ و سعدی و مولوی گرفته تا تائوت چینگ چینی.

انگار از یک جور نگاه مینی مالیستی در ساخته‌های‌تان پیروی می‌کنید؛ موافقید؟

نمی‌دانم اسمش چیست؛ ولی کارهای سال‌های اخیر من و ایمان صفایی حاصل نوع نگاه ما به زندگی در این سال‌هاست.

داستان‌های شما از کجا گرفته می‌شود؟ قصه‌هایی که برای سریال‌ها یا فیلم های‌تان انتخاب می‌کنید نشأت گرفته از کجاست؟

از همین جایی که زندگی می‌کنیم. از تجربیات و دریافت‌های شخصی من و ایمان صفایی. ما با هم حرف می‌زنیم، گاهی خاطرات ما یا اطرافیان مان را با هم قاطی می‌کنیم و داستانی ساخته می‌شود. اگر فیلمی ببینیم یا کتابی بخوانیم یا معاشرتی داشته باشیم که روی ما تاثیر بگذارد آن تاثیر وارد نگاه و کار ما می‌شود. مطمئنا و بی‌شک معضلات و مشکلات و وقایع جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم از آبشخورهای مهم ماست.

درباره «صبحانه با زرافه‌ها» صحبت کنیم؛ آیا این فیلم ممکن است برگرفته از داستان واقعی باشد؟

خیر درواقع نشأت گرفته از همان فضایی است که من و ایمان دوست داریم. مثلا اگر جمع دوستانه‌ای هست و مشکلی پیش می‌آید ما دوست داریم ببینیم نحوه برخورد هرکدام از آدم‌های این جمع با مشکل ایجاد شده به چه صورت است، چون هر آدمی می‌تواند نماینده یک نوع نگاه و نحوه زندگی باشد و البته فکر می‌کنم آدم‌ها حتی اگر باهم اختلاف عقیده و سلیقه داشته باشند با کمی انعطاف، خویشتنداری و بخشندگی می‌توانند راحت‌تر کنار هم زندگی کنند مگر آنکه دلایل اختلاف عقیده، بنیادین و ریشه‌های اختلاف عمیق باشند.

مخاطبان شما دو گروه هستند، یک‌سری بسیار فیلم رادوست دارند و یک‌سری نقطه مقابل هستند، یعنی تعبیر صفر و صدی. متوجه این دو طیف شده‌اید؟

بله‌.

یکجور دو دستگی خاصی بین مخاطبان فیلم شما وجود دارد. درباره «جهان با من برقص» هم همین ‌جور بود.

بله؛ درباره «مگه تمام عمر چند تا بهاره»، «شمعدانی» و حتی «لیسانسه‌ها» هم همین ‌طور بود.

چرا؟

نمی‌دانم؛ طبیعتا عده‌ای جهانی که من و ایمان می‌سازیم را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند و عده‌ای آن را دوست ندارند.

درباره ساختار فیلم‌تان صحبت کنیم که به نظر می‌رسد با قصه کاملا مطابقت دارد و بداهه ندارد. آن‌طور که بعضی عوامل تعریف می‌کردند سوای از اینکه کار کردن با شما را خیلی دوست داشتند اما انگار کارگردان سختگیری هستید؟

اگر گفتند کار کردن با من را دوست دارند لطف داشتند. سر کار معمولا به ما خیلی خوش می‌گذرد و فضایی دوستانه داریم. اما اگر از سختی کار گفته‌اند احتمالا برای این است که من روی نحوه ادای دیالوگ‌ها و کم و زیاد شدن کلمات کمی حساس هستم.

درباره انتخاب بازیگران صحبت کنیم، خیلی‌ها می‌گفتند ممکن است بازیگران را دوستانه انتخاب کرده باشید، یعنی بازیگران براساس دوستی انتخاب شده باشند تا بر اساس استعدادشان.

نمی‌توانم بگویم این حرف درست است، چون از بازیگرانی استفاده می‌کنم که به نظرم توانایی بسیار زیادی دارند و البته بعد از یک کار باهم دوست می‌شویم و خب چون بازیگران توانایی هستند طبیعتا باز هم سراغ آنها می‌روم. و این باعث می‌شود به نظر بیاید که از دوستانم استفاده می‌کنم.

منتقدان به بعضی دیالوگ‌های شما انتقاد دارند؛ مشخصا عبارت شوخی جنسی را به کار می‌برند. نظر شما چیست؟

می‌شود یک نمونه‌اش را بگویید؟

به شخصه چنین شوخی به یاد ندارم؛ شاید دوپهلو مطرح شده باشد.

ببینید واقعیت را بگویم اینکه من شوخی جنسی مستقیم را اصلا دوست ندارم اما شوخی در پرده و چندپهلو استفاده می‌کنم‌.

دو پهلو؟

دوپهلو، سه پهلو، چهار پهلو، پنج پهلو، هرچه پهلوها بیشتر بهتر اینجور شوخی‌ها را دوست دارم اما شوخی مستقیم که اشاره‌ای به چیزی باشد واقعا نمی‌پسندم و امیدوارم موردی نبوده باشد. فکر می‌کنم حتی شوخی‌های چندپهلو هم باید سر جایش بنشیند نه اینکه به فیلم تحمیل شود.

متاسفانه عده‌ای عادت کردند که به فضای فیلم‌های کمدی حمله می‌کنند. انگار که چون کمدی است پس بد است و…

لابد سلیقه‌شان جور دیگری است. فکر می‌کنم باید به سلیقه‌های مختلف احترام گذاشت.

به نظرم فیلم «صبحانه با زرافه» و حتی «جهان با من برقص» فیلم‌های کمدی محترمی هستند، مهرجویی وار ساخته شده، به بیننده احترام می‌گذارد، دیدگاه فلسفی دارد، به‌رغم اینکه مخاطب را به خنده می‌آورد او را به فکر هم دعوت می‌کند، نمی‌توان لفظ مبتذل را درباره این فیلم به کار برد و نباید با کارهای کمدی دیگر قیاس شود. وقتی فیلم را می‌ساختید نگرانی نداشتید که با کمدی‌های دیگر قیاس شود؟

خیر؛ نگران نبودم، ولی اینکه شما به فیلم‌های من «مهرجویی‌وار» گفتید خیلی برایم ارزش دارد و افتخار بزرگی است.

نگاه مینی مالیستی شما مرا یاد فیلم‌های عباس کیارستمی می‌انداخت.

از کارگردان‌های مورد علاقه من صحبت می‌کنید؛ مهرجویی و کیارستمی اسطوره‌های ذهنی من هستند و من دیوانه وار دوست‌شان دارم و امیدوارم از آنها تاثیر گرفته باشم و در کارم به گرد پای این بزرگواران برسم. من و ایمان با حساسیت و وسواس فیلمنامه را می‌نویسیم و سعی می‌کنیم از زندگی واقعی کمک بگیریم.نظرم این است که در زندگی غم و شادی، افسردگی و سرخوشی، موفقیت و شکست کنار هم هستند. لحظاتی هست که آدمیزاد غمگین است اما همان لحظه، اتفاق خنده داری پیش می‌آید و خنده‌اش می‌گیرد. ما از چنین احساسات و لحظه‌هایی در کارهای‌مان استفاده می‌کنیم.

وقتی فیلم را می‌دیدم این پرسش در ذهنم به وجود آمده بود که ممکن است سروش صحت به دنیای مردان علاقه بیشتری داشته باشد؟

خیر، ولی بر حسب قضا و قدر خودم مرد هستم و دنیای مردان را بیشتر می‌شناسم.

یکی از ویژگی‌های فیلم شما این است که به زور از مخاطبان خنده نمی‌گیرید.

امیدوارم این‌طور باشد.

درباره این نکته صحبت می‌کنید؟ موقع تمرین به این نکات می‌رسید؟ به عنوان مثال کلمه دارک آقای حجازی فر با اینکه فقط یک کلمه بود ولی با خنده بالای مخاطبان در سالن سینما همراه بود.

خیلی خوشحالم از این نکته‌ای که می‌گویید.واقعیت اینکه موقع نوشتن با ایمان برای دیالوگ‌ها وسواس زیادی داریم. و اگر مخاطب از این دیالوگ‌ها خوشش بیاید قطعا خیلی خوشحال می‌شویم.

شوخی‌ها برگرفته از تجربیات شخصی است؟

خیلی از آنها.

جناب صحبت یکی از مشخصه‌های فیلم شما پرداخت به طبقه متوسط است. یعنی قصه و داستان سریال‌ها و فیلم‌های شما پیرامون آدم‌های متوسط جامعه یا متوسط رو به بالاست. چرا بیشتر درباره آدم‌هایی از طبقه متوسط اجتماع فیلم می‌سازید؟ چرا بیشتر این طبقه منظور نظرتان است؟

احتمالا چون من و ایمان هردو از اعضای همین طبقه هستیم‌..

چند روز پیش مطلبی می‌خواندم که نویسنده نگران بود سروش صحت دچار تکرار در ساخته‌هایش نشود.

امیدوارم به دام تکرار نیفتم و قطعا تلاشم را خواهم کرد.

اما کارهای‌تان امضای شخصی دارد.

بالاخره تمام این کارها را من و ایمان می‌نویسیم و من می‌سازم. طبیعی است که از نگاه واحدی سرچشمه می‌گیرد.

ممکن است تغییر ژانر بدهید؟

بله ممکن است؛ به فکر ساختن سریالی در ژانری دیگر هستم‌.

درباره استقبال مخاطبان کمی برای ما صحبت می‌کنید؟

من بازخوردهای خیلی مثبتی داشته‌ام. شاید چون کسانی که فیلم را دوست داشته‌اند با من صحبت کرده‌اند یا به من پیام داده‌اند و کسانی که فیلم را دوست نداشته‌اند از سر لطف یا مهربانی کمتر نظرشان را به من انتقال داده‌اند.

کنار هم قرار گرفتن چند کمدی در اکران سینماها خوب نیست و باعث آسیب می‌شود. کسی از من پرسید چرا به صورت قطاری فیلم‌های کمدی اکران کردند؟ خب چه کاری است صبحانه با زرافه‌ها را برای عید می‌گذاشتند؟

واقعا این مسائل به پخش‌کننده و تهیه‌کننده فیلم ربط دارد و من اطلاع چندانی از آن ندارم.

شما پیشنهاد نداشتید؟

در این حطیه وارد نیستم ولی امیدوارم برای همه فیلم‌ها اتفاقات خوب بیفتد. 

انتهای پیام