به گفته محقق سازمان زمینشناسی مقایسه مساحت شهری و جمعیت متمرکز و پراکنده امروزه تهران با شرایط قدیم خود گویای خطرپذیرتر شدن لجامگسیخته آن است و اگر یکی از دلایل پیشنهاد تغییر پایتخت در ایران امروز همین مورد برشمرده شود، با توجه به شرایط اقتصادی دشوار کنونی در کشور و روی زمین ماندن بسیاری از پروژههای عمرانی، انجام عملی انتقال پایتخت بسیار دور از ذهن مینماید.
دکتر شهریار سلیمانی آزاد، پژوهشگر لرزهزمین ساخت و مسؤول پروژههای پالئوسایزمولوژی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور در گفتوگو با خبر فوری، با اشاره به مطرح شدن چندین باره انتقال پایتخت گفت: چندی است تغییر پایتخت امروزی ایران یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث و گفتگو در میان مدیران سیاسی، اهالی علم و مردم است. موضوعی که بیتردید برای شناخت آن لزوم نگاه و بررسی از زوایای تخصصی گوناگون (همچون؛ معماری، جامعهشناسی، اثرات تغییرات اقلیمی، مخاطرات گوناگون و…) ضروری است. اصلا ریشه این موضوع از کجاست؟
وی افزود: از دیر باز، انسانها با ساختن جوامع کوچک و بزرگ روستایی و شهری تلاش کردهاند تا از زندگی مرفهتر و امنتری بهره بجویند. ناامنی برآمده از تمرکز جمعیتی در هر پهنه خطرناک، پیامدی جز افزایش احتمال آسیبپذیری را به دنبال نخواهد داشت.
سلیمانی آزاد با بیان اینکه خطر میتواند مخاطرهای طبیعی و یا انسانزاد و گاه ترکیبی از هر دو باشد، ادامه داد: به بیان دیگر، هنگامی که با وجود آگاهی از احتمال بالای رخداد مخاطرهای طبیعی و بزرگ، با سهلانگاریهای فنی و نظارتی، نه تنها چارهای نیندیشیم، بلکه بر پیامدهای سوء رخداد آن مخاطره نیز بیفزاییم، این همان ترکیب دو مخاطره طبیعی و انسانزاد است، یعنی همان قوز بالا قوز!
پژوهشگر لرزه زمینساخت و مسؤول پروژههای پالئوسایزمولوژی سازمان زمینشناسی خاطر نشان کرد: اگر مردمان شهر باستانی ری و روستای تهران از توابع آن در دو سده پیش روحشان نیز از پایتخت شدن آن در آیندهای نزدیک با خبر بود، شاید تدبیری با نگرشی چند جانبه به انجام چنین کاری میداشتند و چالشهای حال حاضر ما ساکنین امروزی تهران بسیار کمتر بود! …ولی افسوس که چنین نبود و شاید پایتخت شدن تهران بیشتر به هوس فلان شاه قاجار برای خوشگذرانی در آب و هوای خوب آن ارتباط داشت تا جنبههای خردمندانه و استراتژیک.
وی ادامه داد: به یاد دارم در کتابی، نویسنده شکلگیری و رشد شهرهای ما ایرانیان را در سدههای اخیر، رشد همان روستاهای پیشین بر میشمرد که حتی مسیر بسیاری از خیابانهای آنها همان کوچهباغهای قدیمی روستاهای نخستین است و بس. دیدگاه “هر چه پیش آید خوش آید” و امید تنها به آسمان برای بارش خوب سال آتی برای جامعه کشاورزی ایران قدیم، از جمله دلایل این امر از سوی نگارنده کتاب یادشده برشمرده شده بود.
سلیمانی آزاد خاطر نشان کرد: به دور از درست یا نادرست بودن نگرش یاد شده، حقیقت بینظمی و پلشتی توسعه روستاها و شهرهای ما در طی سدههای اخیر قابل انکار نیست … به ویژه در مورد شهری همچون تهران.
وی تهران را شهری کوهپایهای برشمرد و اضافه کرد: این شهر در جنوب رشتهکوه البرز و شمال دشت کویر قرار گرفته که به همین سبب هم در نزدیکی گسلهای جنبا و دارای سابقه لرزهخیزی آنها شکل گرفته و گسترش یافته است. از این رو، گسترش ابتدایی آن از شهر ری به سوی شمال و جنوب بوده و در ادامه نیز مناطق شهری آن به سوی خاور و باختر گسترده شده است.
این پژوهشگر لرزه زمینساخت سازمان زمینشناسی یادآور شد: افزون بر این، وجود شهرکهای اقماری و حاشیه نشینیهای گسترده چند دهه گذشته در آن، از دیگر ویژگیهای این کلانشهر به شمار میآید، به گونهای که مساحت گسسته مناطق مسکونی این شهر و مناطق حاشیهای آن به بیش از هزار کیلومتر مربع رسیده است.
وی اظهار کرد: تنها از دیدگاه مخاطرات طبیعی مرتبط با این گستره جمعیتی، باید به یاد داشته باشیم که بر پایه مستندات تاریخی، در هنگام آخرین زمینلرزه بزرگ شهر ری در سال ۱۸۳۰ میلادی (یعنی در کمتر از دو سده پیش) جمعیت کل آن کمتر از ۶۰ هزار نفر و مساحت آن کمتر از ۲ کیلومتر مربع بوده است. از این رو، مقایسه مساحت شهری و جمعیت متمرکز و پراکنده امروزه آن با شرایط یاد شده خود گویای خطرپذیرتر شدن لجامگسیخته آن است.
وی تاکید کرد: اگر یکی از دلایل پیشنهاد تغییر پایتخت در ایران امروز همین مورد برشمرده شود، سؤال دیگری در پیش روی همگان قرار میگیرد؛ آیا دیگر شهرهای جایگزین تهران برای پایتخت شدن (چه متمرکز و چه غیرمتمرکز) شرایط لرزهزمینساختی بهتری نسبت به تهران دارند یا خیر؟ سؤالی که لازمه پاسخگویی به آن فراهم بودن دادههای علمی کافی و با کیفیت مناسب است. از سوی دیگر، پدیدههایی همچون تغییرات اقلیمی و اثرات مخرب آن در کاستن از دسترسی انسانها به منابع آب (بهویژه در عرضهای جغرافیایی جنوبیتر) موجبات کوچ هر چه بیشتر مردم به سوی شهرها و مناطق شمالیتر را در پی خواهد داشت. چرا که از این پس دسترسی به منابع آب شیرین محدود زمین اولویت بیشتری نسبت به گذشتهای حتی نه چندان دور را خواهد داشت. پس میبینیم که تنها همین یک مورد برای ایجاد محدودیت در جابهجایی پایتخت به مثلا مناطق گاه کم خطرتر لرزهای جنوبیتر کافی است.
سلیمانی آزاد تاکید کرد: از دیدگاه لرزهزمینساختی، میتوان گفت «اگر و تنها اگر» با توجه به نوسازیها و بازسازیهای سه دهه گذشتهای که در تهران صورت گرفته است، آییننامه طراحی ساختمانها در برابر زلزله به درستی طرح، نظارت و اجرا شده بود، حال میتوانستیم به جرأت بگوییم که تغییر پایتخت ایران در شرایط موجود هیچ توجیه فنی و اقتصادی ندارد.
مسؤول پروژههای پالئوسایزمولوژی سازمان زمینشناسی کشور خاطر نشان کرد: با این وجود به گواه متخصصان ساخت و ساز، به سبب سود سرشار صنعت ساختمانسازی، این موضوع ورود سرمایهداران غیر متخصص (همچون سیاسیون، پزشکان و…) در این صنعت را به دنبال داشته که گاه با اعمال نفوذ در نظارتهای فنی و کسب نتایج بسیار غیرقابل اعتماد مانع از بیان چنین موردی میشود. از سوی دیگر نیز با توجه به شرایط اقتصادی دشوار کنونی در کشور و روی زمین ماندن بسیاری از پروژههای عمرانی، انجام عملی انتقال پایتخت بسیار دور از ذهن مینماید.
وی تاکید کرد: همواره باید به این موضوع باور داشت که «کار نیکو کردن از پر کردن است» و جامعه فنی ما تنها با ساخت و گسترش شهری ایمن و بازبینی و مقاومسازی موردی سازههای پیشتر طراحی و ساخته شده میتواند در همکاری تخصصی با شرکتهای بیمه در میان و بلند مدت، با کاستن از میزان آسیبپذیری به کاهش ریسک لرزهای این کلانشهر کمک کند. بهکارگیری همزمان این دو تدبیر، نگرانی جبران بیدغدغه خسارات مالی محتمل برای مردم در امان مانده از خطر را نیز به ارمغان خواهد داشت.
انتهای پیام