هیچ انسانی به تنهایی ساخته نمی شود. از نخستین روزهای زندگی، ذهن ما با نگاه، لمس و واکنش های اطرافیان شکل می گیرد. نوع ارتباط کودک با والدین و دوستان، نه تنها احساس امنیت دوران کودکی را تعیین می کند، بلکه مسیر تعاملات اجتماعی و عاشقانه او در بزرگسالی را نیز شکل می دهد. پژوهش های تازه نشان می دهد که پیوندهای اولیه، نقشه ای عمیق از اعتماد، صمیمیت و امنیت عاطفی در ذهن ما ایجاد می کنند؛ نقشه ای که سال ها با ما باقی می ماند.
ریشه روابط بزرگسالی در آغوش مادر
مطالعه ای منتشرشده در مجله Personality and Social Psychology نشان می دهد رابطه کودک با مادر پایه اصلی سبک دلبستگی او در تمام روابط آینده است. کودکانی که در سال های ابتدایی زندگی، رابطه ای صمیمی، آرام و بدون تنش با مادر داشتند، در بزرگسالی روابطی باثبات، امن و همراه با اعتماد متقابل ایجاد کردند. در مقابل، کودکانی که در محیط های پرتنش و همراه با بی توجهی یا انتقاد مداوم رشد کردند، در بزرگسالی بیشتر دچار اضطراب عاطفی، بی اعتمادی و ترس از طرد شدن شدند.
پژوهشگران معتقدند که این اثر به دلیل شکل گیری ساختارهای عصبی و روانی در مغز است. سیستم عصبی کودک به حضور امن و پاسخ دهی عاطفی والدین حساس است و نبود آن، مسیر رشد احساس امنیت را تغییر می دهد.
نظریه دلبستگی؛ میراث فروید تا روانشناسی نوین
ایده تأثیر روابط اولیه بر زندگی بزرگسالی نخستین بار در نظریه دلبستگی مطرح شد. زیگموند فروید نقش دوران کودکی در شکل گیری شخصیت را برجسته کرد و جان بالبی این دیدگاه را به نظریه ای علمی تبدیل نمود.
بر اساس نظریه دلبستگی، هر فرد دارای «سبک دلبستگی» است که از دو بعد شکل می گیرد:
- اضطراب دلبستگی: میزان نگرانی فرد از طرد شدن یا پاسخ ندادن دیگران.
- اجتناب دلبستگی: تمایل فرد به فاصله گرفتن عاطفی از دیگران.
افرادی که در هر دو بعد سطح پایینی دارند، دلبستگی ایمن دارند؛ یعنی می توانند به دیگران اعتماد کنند، احساس نزدیکی داشته باشند و آرامش روانی را در روابط تجربه کنند. مطالعات عصب شناسی نشان می دهد که این افراد در موقعیت های استرس زا ترشح کورتیزول پایین تری دارند و مغزشان پاسخ آرام تری به تهدیدهای اجتماعی نشان می دهد.
نقش دوستی های دوران کودکی
روابط دوستانه در کودکی مهارت های اجتماعی و عاطفی حیاتی مانند همکاری، اعتماد، بخشش و حل تعارض را آموزش می دهند. پژوهش ها نشان می دهند کودکانی که در دوران مدرسه روابط دوستانه مثبت و حس تعلق بیشتری داشتند، در بزرگسالی احساس امنیت بیشتری در روابط عاشقانه و اجتماعی دارند. جالب این است که در بسیاری از مطالعات قدیمی، کیفیت رابطه با پدر تأثیر چندانی بر سبک دلبستگی نداشت، اما تحقیقات جدید خانواده های مدرن نقش پدران را در شکل گیری دلبستگی ایمن پررنگ تر نشان می دهد.
اثرات ماندگار پیوندهای اولیه بر مغز و احساسات
تصویربرداری مغزی نشان داده است که کیفیت پیوند عاطفی در کودکی ساختار بخش هایی از مغز را که با تنظیم احساسات و همدلی مرتبط اند، تغییر می دهد. کودکانی که در محیط های امن رشد کرده اند، قشر پیش پیشانی قوی تری دارند که مسئول کنترل احساسات و تصمیم گیری های عاطفی است.
مطالعات سال ۲۰۲۴ دانشگاه تورنتو نشان داده اند که افراد با دلبستگی ایمن سطح بالاتری از هورمون اکسی توسین در خون دارند؛ هورمونی که نقش کلیدی در ایجاد احساس عشق، اعتماد و تعلق دارد و در روابط صمیمی فعال تر می شود.
گذشته سرنوشت ساز است یا فرصت بازسازی؟
اگر دوران کودکی سختی داشته اید، نگران نباشید. سبک های دلبستگی قابل تغییر هستند. تجربیات جدید، روابط سالم، درمان روانشناختی و آموزش مهارت های ارتباطی می توانند الگوهای قدیمی را بازنویسی کنند.
دکتر کیلی دوگان از دانشگاه میزوری می گوید: «شما محکوم به گذشته نیستید. مغز انعطاف پذیر است و با تمرین آگاهانه می توان پیوندهای سالم تری ساخت.» برنامه های آموزشی تعاملی و تمرین های روانشناختی به افراد کمک می کنند روابط ایمن تر و صمیمی تری بسازند.
نتیجه گیری
پیوندهای عاطفی کودک با والدین و دوستان، فراتر از خاطرات دوران کودکی است؛ این پیوندها ساختار ذهن و احساس ما را شکل می دهند. نخستین آغوش مادر، نخستین دوستی مدرسه، نخستین تجربه اعتماد یا ناامنی، همه در سیم کشی روان ما حک می شوند. با این حال، علم امروز نشان داده است که این مسیرها قابل بازسازی هستند.
رشد عاطفی هیچ گاه پایان نمی یابد. با آگاهی، درمان و تمرین، می توان روابطی سالم تر، صمیمی تر و انسانی تر ساخت. گذشته ما آغازگر راه است، اما آینده را خودمان می سازیم.