اخبار فرهنگی

اگر فهیمه رحیمی نبود، چه می‌شد؟

امین حسینیان می گوید: فرض کنید فهمیه رحیمی جایی نبود که دیده شود ، چه می شود؟ وی تأثیر مثبتی در کار خود به عنوان نویسنده نداشته است.

در مصاحبه با خبر فوری ، نویسنده و مترجم در مورد خصوصیات رمان های محبوب و پرفروش اظهار نظر کرده است که ناگزیر از یکسان یا گاها گیج کننده هستند: نقل و انتقالات. کلمه معروف فارسی دو جنبه دارد؛ ویژگی بارز آن این است که به دلیل مخاطبان گسترده و ویژگی پنهان آن ، افراد جدی دوست ندارند. در حالی که این فرضیه معنایی اشتباه است. آگاتا کریستی مشهور است ، اما آیا یک استاد دانشگاه وجود ندارد که آگاتا کریستی را خوانده باشد؟ آنها به طور طبیعی می خوانند. آیا یک استاد ادبی رمان عاشقانه نخوانده است؟ سرانجام ادامه مطلب را بخوانید. اگر بگوییم به جای “محبوب” – “چیزهای مشابه” – این سوال نیز حذف می شود و بحث روشن تر می شود.

وی افزود: “Northrop Fry – منتقد ادبیات” در کتاب “کتابهای زمینی” استدلال می کند که پرفروش ترین و پرفروش ترین آثار آثاری هستند که برای خواندن و لذت بردن از آنها نیازی به دانش قبلی ندارند. اگر بخواهیم اسطوره ها و تاریخ ایران را از قبل بشناسیم ، دو بار از شاهنامه لذت می بریم ، اما برای خواندن شاهنامه آن دانش لازم نیست.

حسین گفت: “یک رده بندی کیفی در رمان های محبوب وجود دارد و همه یکسان نیستند.” “چارلز دیکنز یکی از پرفروش های زمان خود بود. آنها نیم ساعت زودتر به کشتی شنا کردند تا داستان جدید او را بخوانند. همزمان با دیکنز ، دیگران نیز بودند که پرفروش می نوشتند ، اما اکنون ما در مورد آنها صحبت نمی کنیم. بنابراین کیفیت ادبی را نمی توان به فروش گره زد. این دو از هم متمایز هستند: کتابی با کیفیت عالی ادبی اما فروش پایین ، یا ادبیات با کیفیت بالا ، بلکه پرفروش است. خرید یک پرفروش به عوامل بسیاری بستگی دارد.

وی سپس خاطرنشان کرد: همچنین آثار ادبی نیز وجود دارد که نوشته نشده اند که پرفروش باشند و خواندن مستلزم دانش خاصی از ادبیات است. به عنوان مثال ، “شاهزاده اعتکاف” هوشنگ گلشیری از کیفیت ادبی بالایی برخوردار است و برای خواندن آن باید تاریخ را بخوانید ، زبان فارسی شما نیز باید از استاندارد بالایی برخوردار باشد. در غیر این صورت ، ممکن است نتوانید این کتاب را به فارسی بخوانید. این درست نیست که بگوییم تجارت کتاب بدی است یا تأکید بر ملاک کیفیت ادبی. این دو با هم ارتباط مستقیمی ندارند.

این نویسنده با طرح این سؤال که آیا ادبیات عاملی پلی برای ادبیات جدی است ، گفت: به سوال اول برمی گردم. فرضیه “ادبیات عامه” این است که آثار از این دست جدی نیستند ، که این فرض صحت ندارد. “سووشون” سیمین دانشور یکی از بهترین فروشندگان است یا علویان “چشم” او عالی هستند ، اما این موارد جدی است. این ملاک شدت نیست که فقط 100 نفر کتاب را بخوانند. در مورد فروشندگان ، همه آنها به بخش کوچکی از بازار مراجعه می کنند که یک رمان غلیظ از عاشقانه است. “چشم های بزرگ” و “من چراغ ها را خاموش می کنم” زویا پیرزاد پرفروش ترین هستند ، اما آنها R. R. اعتمادی را به عنوان نمونه ای از پرفروش ترین بحثی که می توان مطرح کرد ، ذکر می کنند. این نمونه ای از سلب مالکیت است.

مترجم “نفس عمیق” و “قطار زیرزمینی” گفت: “اما اگر یک رمان عاشقانه ساده بخوانید ، خواه یک مسیر پیچیده برای ادبیات باشد یا نه ، باید بگویم که لزوماً نیست ، اما می تواند باشد.” هرکسی که فهمیه رحیمی را در جوانی خوانده باشد ، لزوماً مجبور نیست با گذشت زمان دیکنز را بخواند ، شاید اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این اتفاق بیفتد. یا اینگونه نیست که اگر فاکنر را بخوانم تمام شده و نباید رمانی عاشقانه بخوانم. اگر کسی در حال خواندن جویس در خانه اولیس باشد ، یک رمان کارآگاه را در فرودگاه می خواند؟

حسینیهین درمورد برخی از ناشران درباره رویکرد تجارت به کتاب ، گفت: “در تاریخ ادبیات نمونه هایی وجود دارد ، که منجر به گسترش تولید محبوب کتاب شده است ، و اینکه آیا یک نویسنده می تواند به زندگی خود ادامه دهد؟ داستایوفسکی و تولستوی را در نظر بگیرید. سبک زندگی داستایوسکی در یادداشت های “جرم و پاداش” منتشر شد و به همین دلیل او مجبور شد روشی را برای ادامه کار بیننده بنویسد ، بنابراین سبک نوشتار او متفاوت از نوع تولستوی بود ، زیرا تولستوی به پول اهمیت نمی داد. یا دیکنز و پروست؛ دیکنز به نوشتن خود و خانواده اش داد ، اما پروست ثروتمند بود و به پول احتیاج داشت. البته در ایران ، چون نویسنده پول در نمی آورد ، گفته نمی شود که چون به پول احتیاج دارم ، باید رمان عاشقانه غلیظ و غنی بنویسم.

وی یادآوری می کند: “فرض بر این است که بسیاری از دوستان ما می توانند یک رمان عاشقانه ضخیم بنویسند ، اما نوشتن این رمان ها به هیچ وجه آسان نیست زیرا مخاطب مشتاق است ؛ آنها انتظارات واضحی دارند و اگر نویسنده از انتظارات فراتر رود ، آنها کتاب نخوانده و آن را کنار می گذارند.

حسینیون سپس گفت: “ناشران ملاک عملکرد دارند و می توانند به آن حقوق بسیاری بدهند ، اما این ادعا که ناشران برای نوشتن این رمان ها را تشویق می کنند به نوعی نادر است.” رمان های عاشقانه دارای ناشران و نویسندگان خاص هستند. البته این دو جریان در ایران جدا از هم هستند که ناشران عمده در ایالات متحده انواع کتاب ها را منتشر می کنند. از طرف دیگر ، اگر برای فهمیه رحیمی نبود ، چه اتفاقی می افتاد؟ وی تأثیر مثبتی در کار خود به عنوان نویسنده نداشته است. مشکل ما مسئله دیگری است ، وقتی بیش از هزار شهر در ایران کتابخانه ندارند و بیش از 40 درصد از مردم سواد دارند. مشکل ما این است که این رمان های عاشقانه ضخیم نیستند.

انتهای پیام