رابطه هوش و بازی کودکان

اثرات بازی کردن بر میزان هوش و رشد کودکان

بازی کردن یک فعالیت دائمی و سازمان یافته است که بر اساس هوش و انگیزه کودک انجام می‌شود. بازی کردن یکی از عوامل اصلی رشد کودکان می‌باشد. با حضور دائم کودک در محیط و کشف عوامل متغیر و ثابت محیطی و با استفاده از فعالیت‌های هدفمند، مهارت‌های شناختی‌، اجتماعی، هیجانی و جسمانی او با کیفیت مطلوب رشد می‌کند.

جهت خرید لباس ارتشی بچه گانه، لباس پلیس نیروی انتظامی و خرید جلیقه پلیس بچه گانه می توانید به سایت آسنا شاپ مراجعه نمایید.

معیارهای بازی چیست؟

پیاژه، روان‌شناس معروف سویسی، برای تمیز و تشخیص بازی از کار، پنج معیار را به عنوان شاخص‌های بازی معرفی می‌کند:

  • بازی دارای هدف در خود است.
  • بازی اختیاری است، نه اجباری.
  • بازی دلپذیر و خوشایند است.
  • بازی ترتیب و سازمانی ندارد.
  • بازی از قید کشاکش و پرخاش آزاد است.

به هر حالت این که کار همان بازی است یا بازی به عنوان کار محسوب می‌شود به بسیاری از عوامل مربوط است که در ذیل به صورت مشروح بدان می‌پردازیم.

اهميت و ضرورت بازی برای كودكان

مهم‌ترين مشغوليت كودك در زندگی بازی است. كودك در جريان بازی و در يك زمان، پرورش فكری و عاطفی، جسمی و اجتماعی می‌يابد و آنچه او از طريق بازی بدست می‌آورد به طور مثبت كسب می‌كند. زيرا اساس آن تجربه است. اين تجربه‌ای است كه از طريق عضلات و حواس خود كودك، به دست آمده است. بازی بكي از مهمترين موضوعات تربيتی است كه بسيار مورد توجه روان‌شناسان و علمای تعليم و تربيت قرار گرفته است.

تحيقات جديد نشان داده است كه بازی تاثير بسياری در رشد بدنی و ذهنی كودكان دارد. بدن تنها وسيله‌ای است كه كودك بوسيله آن می‌تواند جهان خارج را توسط حواس مختلف درك كند. هر آنچه کودک شما از بازی بدست می‌آورد، به طور مثبت کسب می‌کند. پس نگران بازی‌های فرزند خود نباشید.

 بازی وسيله طبيعی كودك برای بيان و اظهار «خود» است. آلفرد آدلر روان شناس معروف می‌گويد كه «هرگز نبايد به بازی‌ها به عنوان روشی براي وقت كشي نگاه كرد». كاينست اظهار می‌دارد كه بازی كردن برای كودك مساوی است با صحبت كردن براي يك بزرگسال. بازی و اسباب بازی، كلمات كودكان هستند». بازی، روش طبيعی شركت كودكان در فعاليت‌هايی است كه سرانجام سبب كسب مهارت و ورزيدگی برای مقابله با مشكلات زندگی می‌شود.

كودكان از طريق بازي احساسات، ناكامی‌ها و اضطراب‌های خود را بيان می‌دارد. همه كودكان فارغ از رنگ پوست و مو يا تعلق به نژاد و قوم خاص در هر كجای دنيا كه باشند بازی می‌كنند فعاليت بازی در واقع تلاش كودك براي كنار آمدن با محيط است كه از اين طريق او خود را می‌يابد و دنيا را درك می‌كند.

 درمورد اهميت بازی به طور خلاصه می‌توان گفت كه از راه بازی می‌توان ضوابط و مقرراتي به كودك آموخت و ناسازگاری‌های اور ا می‌توان اصلاح كرد. نابسامانی‌های او را سرو سامان داده و به راه عقل و انديشه و پذيرش انظباط انداخت.

عوامل موثر بر بازی کودکان چیست؟

عوامل بسیاری در بازی کودکان اثر گذار هستند که از آن جمله می‌توان به سن کودک، جنس، بهره هوشی و محیط کودک اشاره نمود. هرکدام از عوامل یاد شده به تنهایی و در نهایت در تعامل با یکدیگر در مجموعه یکپارچه مسیر رشدی صحیح کودک جای گرفته‌اند و می‌توان با قدرت از تاثیرات شگرف آنها بر رشد پویا و همه جانبه کودک، صحبت به میان آورد.

تأثیر سن بر نوع بازی کودکان

کودک در هر سنی، بازی ویژه‌ای را می‌پسندد. مثلاً او در همان روزهای نخست تولد، به لگد زدن و حرکت دادن دست‌ها علاقه دارد. او از این که باد در گلو اندازد و از حنجره و دهان صدا خارج کند و لب‌ها را به حرکت در آورد، لذت می‌برد. کمی که بزرگتر می‌شود، اطرافیان با او بازی می‌کنند و مثلاً صورت خود را با دست‌های کودک می‌پوشانند و سپس آنها را بر می‌دارند و می‌گویند «دالّی» که این کار موجب شادمانی و لذت کودک می‌شود.

الگوی بازی کودکان در سال‌های اولیه کودکی، نشانه تغییر رشدی آنان است. کودک خردسال بیشتر به بازی انفرادی نیاز دارد که بعداً با بازی موازی دنبال می‌شود؛ یعنی دو کودک در کنار هم و نه با یکدیگر به بازی می‌پردازند. آنان ممکن است از یک وسیله نیز استفاده کنند، ولی مستقل از یکدیگر و بدون ارتباط زیاد با هم به کار و بازی بپردازند

تأثیر جنسیت بر بازی کودکان

جنسیت یکی از عوامل مؤثر در بازی است و از این رو می‌توان گفت که بازی پسرها با دخترها تفاوت دارد. در تفاوت میان بازی دختران و پسران عمده‌ترین عوامل عبارت است از:

الف- مربوط به طبیعت و فطرت کودک می شود. بعضی از دختران طبیعتاً به بعضی از بازی‌ها علاقه نشان می‌دهند و برخی از پسران به بازی‌های دیگر.

ب- انتظارات و توقعات والدین و جامعه از دختر و پسر نیز کم‌کم آنان را به سوی تفاوت میان بازی‌های دخترانه و پسرانه سوق می‌دهد.

بازی‌هایی که پسران بیشتر انتخاب می‌کنند و به آن علاقه دارند، عبارت است از: استفاده از ابزارها، تیراندازی، بادبادک بازی، دوچرخه سواری، تیله بازی، کشتی، مشت زنی، فوتبال، فرفره بازی، کامیون و ماشین بازی، دویدن و … بازی های مورد علاقه دختران عبارت است از: عروسک بازی، طناب بازی، مهمان بازی، پذیرایی، تشکیل کلاس درس، بافندگی، رقص، خیاطی، فروشندگی، معما بازی و …گفتنی است بازی هایی وجود دارد که هر دو جنس به آن علاقه مندند.

پسران بازی های توأم با فعالیت و پر تحرکی را که مستلزم صرف انرژی و مصرف نیروی بدنی، چابکی، مسابقه و رقابت است به انواع دیگر بازی ترجیح می‌دهند، در حالی که دختران معمولاً به بازی‌های ساکن‌تر و نیازمند تحرک کمتر و آرام علاقه دارند. این مطلب را تحقیقات دیگری نیز تأیید کرده است.

در دوران کودکی، میان بازی دختران و پسران تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود، ولی به محض این که سن ورود به دبستان فرا می رسد، اختلافات آشکارتر‌ می‌شود و ارزش‌هایی که جامعه برای هر جنس قائل است، خود را در بازی‌ها نشان می‌دهد. در حدود هفت یا هشت سالگی، تفاوت‌های جنسی آشکارتر می‌شود. پسران بیشتر تمایل دارند با همدیگر بازی کنند و این امر در دختران نیز به چشم می‌خورد. پسران به جای بازی با دختران، آنان را آزار می‌دهند و مسخره می‌کنند. اگر پسری با گروهی از دختران بازی کند، دیگر پسران او را مسخره می‌کنند

تاثیر محیط بر بازی کودکان

تأثیر محیط بر بازی کودک را از دو دیدگاه می‌توان بررسی کرد:

  • غنا بخشیدن به محرکاتی که کودک با آنها بازی می کند.
  • تفاوت بازی های کودک در محیط های مختلف از نظر جغرافیایی.

برخی از روان شناسان تنوع محرکات را مهمترین عامل محیطی در رشد هوش می‌دانند. کودک هر اندازه بیشتر ببیند، بشنود، لمس کند و از حواس خود بهره بگیرد در سال‌های بعدی زندگی به دیدن، شنیدن، لمس کردن و استفاده از دیگر حواس خود علاقه بیشتری نشان خواهد داد. البته باید توانایی‌ها و محدودیت‌های فکری کودک را شناخت و کیفیت و کمیت محرک‌ها را با آن تطبیق داد؛ یعنی محرک‌های محیطی باید بجا و به اندازه باشند؛ وگرنه نه تنها اثر مثبتی ندارند، بلکه ممکن است سبب اغتشاش فکری و اختلال در یادگیری کودک شوند. کمبود محرک‌های لازم برای رشد، به رشد ناکافی سلسله اعصاب مرکزی و به ویژه مغز منجر می‌شود؛ در نتیجه، شخص از نظر هوش که عملکرد مغز به خصوص قشر مغز است، رشد کافی نمی‌کند.

همانطور که وجود نور برای رشد و تکامل چشم لازم است و اگر انسان در خردسالی از نور محروم باشد در آینده، حتی با وجود چشم سالم، فاقد حس بینایی است؛ کودک باید دنیای اطراف خود را بشناسد، مثلاً انسان‌ها، حیوانات و اجسام را ببیند، اشیا را لمس کند، صداها را بشنود. کودک باید امکان تجربه رفتارهای گوناگون را داشته باشد. از این رو تأکید می‌شود که تنوع و تحرکات محیطی برایش فراهم سازید و اسباب بازی‌های مختلفی بخرید تا هر چه بیشتر به پرورش حواس او کمک کند. یعنی هر اندازه بیشتر ببیند، بشنود، لمس کند، گفت و گو کند در واقع به رشد عقلانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، روانی او کمک می‌شود.

در مناطق محروم، به این دلیل که افراد توانایی اقتصادی زیادی برای خرید وسایل و اسباب بازی برای کودکان ندارد، آن دسته از بازی‌های سنتی را که نیاز چندانی به آلات و اسباب ندارد به کودکان خود می‌آموزند. در این جوامع، کودکان یاد می‌گیرند که برای خود اسباب بازی بسازند. این تولید و سازندگی نیز گونه‌ای بازی و فعالیت دلچسب برای این قبیل کودکان به شمار می‌آیند

 تأثیر هوش بر بازی کودکان

هوش می‌تواند بر نحوه بازی و نوع آن، انتخاب اسباب بازی و استفاده از آن تأثیر بگذارد. در این جا به نحوه برخورد کودکان باهوش و کم هوش با بازی و اسباب بازی اشاره می شود. کودکان باهوش سعی می‌کنند وسایل و اسباب بازی‌هایی را انتخاب کنند که بتوانند با آن‌ها به ابتکار و ابداع دست بزنند و قوای ذهنی خود را به کار گیرند. کودکان باهوش‌تر مدت کمتری به یک بازی مشغول می‌شوند؛ زیرا خواهان تنوع هستند و از تنوع لذت می‌برند. کودکان باهوش در سنین بالاتر به بازی‌هایی که مستلزم فعالیت‌های ذهنی و جسمی است می‌پردازند؛ مثلاً جمع آوری اشیای مورد نظر (کلکسیون) برای آنان جذاب و لذتبخش تر است.

کودکان تیزهوش، به دلیل توانایی‌های بیشتر، به انجام دادن بازی‌های انفرادی تمایل نشان می‌دهند و معمولاً انرژی بدنی را در حد زیادی مصرف نمی‌کنند. به نظر می‌رسد که کودکان تیز هوش و کودکان عقب مانده بیشتر به بازی‌های انفرادی می‌پردازند؛ زیرا کودکان تیزهوش، به علت توانایی زیاد، و کودکان کم هوش، به سبب توانایی کم، معمولاً به خوبی در گروه پذیرفته نمی‌شوند.

اگر یک ماشین اسباب بازی در اختیار کودک عقب مانده گذاشته شود، ممکن است آن را به اطراف بکوبد یا آن را متلاشی کند، ولی کودک تیزهوش سعی می‌کند با آن بازیِ رمزی انجام دهد و حتی ممکن است به بررسی کنجکاوانه ماشین اسباب بازی بپردازد و آن را باز کند تا از محتویاتش آگاهی یابد

هوش تصویری کودکان باعث می شود کودک به استفاده از چشمان خود علاقه نشان دهد. آن ها به راحتی مجذوب تصاویر، نقشه ها و نمودارها می شوند. آنها در حرف زدن عملکرد خوبی ندارند، نشستن در کلاس درس و گوش دادن به صحبت های معلم در تمام طول روز برای آن ها ، کابوس است؛ اما با این حال، اگر چیزی به آنها داده شود که بتوانند به آن نگاه کنند و تجزیه و تحلیل کنند، خوشحال می شوند.

هر کس یک روش طبیعی برای یادگیری دارد که با آن متولد شده است، از این رو همه ما اطلاعات را متفاوت یاد می گیریم و پردازش می کنیم. اگر بتوانیم تشخیص دهیم که فرزندانمان نیز چه نوع هوشی دارند، می توانیم به آنها در شکوفایی کامل پتانسیل هایشان کمک کنیم و شوق و اشتیاق طبیعی آن ها برای یادگیری را تقویت کنیم.

هوش تصویری در کودکان یعنی چه؟

مهارت هوش تصویری کودکان به نحوه درک و پردازش رابطه بین اشیاء مختلف ومحیط اشاره دارد. هوش تصویری در کودک مانند نگاه کردن به یک شی و تفکر در مورد چگونگی ارتباط آن با یک منطقه خاص است.

در ریاضیات، بچه ها باید مشاهده کنند که چگونه اعداد و نمادها (اشیاء تصویری) در یک صفحه سازماندهی شده اند تا به معادلات مختلف پاسخ دهند. هوش تصویری کودک به او برای درک موضوعاتی مانند اندازه گیری، اشکال و الگوها و… کمک می کند.

دور از کلاس درس، مهارت هوش تصویری بچه ها از همان ابتدا به کودکان کمک می‌کند تا با چیزهایی مانند یادگیری راه رفتن، بازی با اسباب‌ بازی‌ها، خواندن کتاب، و قرار دادن خودکار روی کاغذ استفاده کنند.

هوش تصویری در کودکان یکی از مهم ترین مهارت هایی است که کودک به آن نیاز دارد. اما چگونه می توان هوش تصویری کودکان را توسعه و بهبود بخشید؟ با ما همراه باشید!

چگونه می توان هوش تصویری کودک را تقویت کرد؟

اکنون والدین می دانند هوش تصویری کودکان چیست و چرا برای رشد یک کودک بسیار مهم است. روش هایی برای بهبود و تقویت هوش تصویری بچه ها در سال های اولیه وجود دارد که والدین می توانند با انجام آن ها به کودکان خود در این راستا کمک بزرگی کنند.

در این مرحله ، بازی بهترین شکل آموزشی برای کودک محسوب می شود. یک راه خوب برای گنجاندن هوش تصویری کودکان در سرگرمی ها و بازی ها، شروع با فعالیت های تطبیق شکل و الگو به شمار می رود. به عنوان مثال، می توان یک الگو با کارت های رنگی ایجاد و از کودک خواست که همان الگو را با استفاده از کارت های خودش دوباره ایجاد کند. این روش به کودک یاد می دهد چگونه الگوهایی با اشکال و رنگ ها بسازد که به بهبود هوش تصویری در کودک کمک می کند.  یک بازی و روش عالی برای نشان دادن این که چگونه اشکال و رنگ ها باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند، است.

در سنین 5 تا 10 سالگی ، به خوبی می توان هوش تصویری کودک را تقویت و بهبود بخشید. سرگرمی و بازی کردن هنوز هم کلید اصلی این روش محسوب می شود اما در این مرحله باید سعی کرد در نحوه ارتباط آن ها با محیط کمی واضح تر عمل کرد.

بازی های و نمایش بسیار واضحی از نحوه ی کار اشیاء و اشکال باهم به روش های مختلف ارائه می دهند. همانطور که بچه ها می چرخند، قطعه های بازی را وسط قرار می دهند و بلوک ها و قطعات لگو را در کنار هم می گذراند تا شکل های جدید تشکیل دهند، و در همین حین مهارت های هوش تصویری کودکان به طرز قابل توجهی رشد می کند.