وقتی به قسمت های شلوغ و چراغ های شب که همه را مست می کند نگاه می کنم ، به یاد همه آن مغازه ها و فروشندگانی می افتم که محصولات مشابه دارند ، یکی در بازار طلا ، دیگری در پارچه و دیگری در شیشه و …. زنده و حیله گر در این بازار 70 رنگ از رقابت خارج نمی شوند؟
به گزارش خبر فوری ، روزنامه “جوان” نوشت: “مراکز فروش مجانی و مغازه های سوت و کور مرا به گذشته می کشاند و وقتی می خواهم خاطرات خرید را در ذهنم به یاد بیاورم ، صدای بلند فروشنده مرا برمی گرداند.” یک زن بسیار عصبانی و چانه اش از طمع می لرزد و این خانم جوان اولین موضوع گزارش من است. موضوع گزارش اخلاق تجارت است.
اخلاق فروشنده مشتری را به خود جلب می کند
– هشدار / 29 سال / خانه دار را ستایش کنید
اکنون وضعیت خرید متفاوت است و قدرت خرید مردم کاهش یافته است. من دو فرزند دارم و برای تهیه هر دو باید صد جا بپردازم. برای من که زندگی چهار نفر را با حقوق کار همسرم زندگی می کنم ، هزار مرد نیز مهم هستند. بنابراین ، وقتی می خواهم لباس یا لوازم جانبی دیگری بخرم ، به فروشگاه می روم و کالاها و قیمت ها را با هم مقایسه می کنم و سپس بهترین گزینه را انتخاب می کنم ، اما فروشنده در این فروشگاه اشتباه کرد و رفتار مناسبی با مشتری نداشت. فکر نمی کنم او مالک فروشگاه باشد ، او یک فروشنده عصبانی بود که خیلی به فروش مالک اهمیت نمی داد. وقتی چندین بار لباسهایم را باز کرد و مرا دوست نداشت ، مقابلم جمع شد و با عصبانیت به من گفت: خانم شما خریدار نیستید ، وقت من و خودتان را نگیرید. این رفتار توهین آمیز است و خریدار را خسته می کند. او نمی داند که دود ناشی از آن روحیه بد به چشم او می رود و به تدریج مشتری های خود را از دست خواهد داد. اکنون قیمت ها به طرز چشمگیری در حال افزایش است ، اما هنوز فروشگاه هایی وجود دارند که جمعیت زیادی ندارند ، بنابراین برای خرید این کالا باید مدتی صبر کنید. چنین فروشگاه هایی نه محصولات خود را از مریخ می آورند و نه ابریشم ، اما آنچه مشتری را به خود جلب می کند اخلاق و نگرش خوب فروشنده است. وقتی وارد مغازه های خاصی می شوید ، نوعی انرژی مثبت را جذب می کند و ما ناخواسته وارد یکی از ده ها فروشگاه می شویم.
آنها باید اصول مشتری مداری را بیاموزند
– بیتا کامیابی / 37 ساله / کارگر
اخلاق فروشنده برای من بسیار مهم است و اگر مجبور باشم دو دلار بپردازم و احترام نداشته باشم ، ترجیح می دهم بلافاصله از فروشگاه خارج شوم ، اما گاهی اوقات سخنان شیرین فروشنده و نوع تبلیغات مرا به سمت فروشگاه جذب می کند. من اصلاً قصد خرید آن را نداشتم ، اما وقتی بیرون می روم کلی خریداری می کنم و دیگران را به خرید از آنجا تشویق می کنم. امروزه ، همه محصولات کلاس خاصی دارند و قیمت ها تقریباً یکسان هستند. آنچه تعیین کننده میزان فروش است ، نحوه تعامل شما با خریدار است. فروشندگان باید به یاد داشته باشند که مشتری همیشه حق با آنها است و آنها مهمان هستند ، آنها همیشه در فروشگاه خود هستند و باید مورد احترام قرار گیرند. یک بار وارد پاساژ مانتو شدم. اتاق های پرو شلوغ بود و من منتظر خالی شدن اتاقی بودم و چسبیده به مانتوی مورد نظرم که توجهم را جلب کرد. زن جوانی ، بی قرار و آشفته اما مبدل ، وارد مغازه شد و بلافاصله روی پله ها نشست. نفسش بلند نشد. اینطور شد که کودکش خیلی عصبانی شد. او پتو را از روی سینه خود کشید و در میان جمعیت شروع به شیر دادن به کودک کرد. فروشنده جوان با دیدن او عصبانی شد و به سراغ زن رفت و فریاد زد که از سر راه مشتریان خود نماند و در کار وی دخالت نکند. رفتار او بسیار زننده بود و زن با چشمانی اشکبار از فروشگاه بیرون آمد ، اما من آنجا نماندم و با اشتیاق از فروشگاه خارج شدم. بسیاری دیگر مانند من بلافاصله از فروشگاه خارج شده و خرید را متوقف كردند. من فکر می کنم ما باید برخی از فروشندگان را تحریم کنیم تا آنها خرید نکنند ، قبل از شروع کار و رسم و رسوم را بیاموزند و با مردم مانند برده رفتار نکنند. هر کس هرگز در دیواری به نام فروشگاه سرمایه گذاری نخواهد کرد و بدون دانستن اصول مشتری مداری به فکر کسب درآمد خواهد بود. ابتدا باید دوره های لازم را ببینند و مسیر و چاه را یاد بگیرند.
برخی پروتکل تجاری ندارند
– حسین خالقی / 45 سال / تجارت
فروشندگان جوان این روزها کاری ندارند. تجارت برای آنها یک سرگرمی است. یکی از همسایگان من در محل کار مرد جوانی است که مشتری زیادی ندارد ، اما او هر تعداد دوست و آشنا دارد که دوست دارد ، و هر بار یک یا چند پسر جوان در مغازه او هستند و آنها با یکدیگر صحبت می کنند. آیا خود را جای زنی می گذارید که می خواهد وارد این محیط شود؟ آزارتان نمی دهد؟ او ترجیح می دهد به مکانی خلوت تر برود و فروشنده وقت و حوصله کافی برای پاسخگویی به س hisالات خود را دارد. یا اگر می خواهد لباس را امتحان کند ، اجازه ندهید کسی او را اذیت کند. برخی از جوانان پروتکل تجارت را نمی دانند و رفتار خوبی با مشتریان جوان ندارند. آنها می خواهند سرگرم شوند. ممکن است لازم باشد از یک شرکت جدید وام بگیرید. آنها علاقه ای به کاری ندارند که انجام می دهند و وقتی بازی ، غذای معمولی و سلفی در مغازه آنها تکرار می شود دلشان می شکند. بسیاری از جوانان اهمیتی نمی دهند. آنها تحمل ندارند و بلافاصله شغل خود را تغییر می دهند. اگر لباس های کودک در ماه اول به فروش نرسد ، ناامید می شوند و فروشگاه تعطیل می شود. یک فروشگاه قدیمی در بازار سالهاست که کار می کند و مشتریان می دانستند کجا باید بروند ، اما اکنون اگر غریبه ای هر بار با دیدن فروشگاهی با کاربری جدید وارد بازار شود ، این چیز خوبی نیست. کسبه و مغازه داران شش ماه فرصت دارند غذا بخورند و هرکسی که وارد این کار شود مجبور است شش ماه سبوم آهسته بگذارد و برای شش ماه دوم وقت و انرژی خود را صرف این کار کند.
بدون کثیفی تجارت کنید
– جمال اکرمی / 65 ساله / قصاب محلی
من یکی از پیشکسوتان بازار گوشت هستم و پدرم تقریباً 40 سال است که در یک قصابی هستیم. راز اخلاق مشتری عادت های خوب است. دنیا پیشرفت کرده و تجارت پیشرفت کرده است. اگر مجبور به رقابت با ابرخریدهای جوان هستم ، باید اصول مشتری مداری را رعایت کنم. من باید مشتری را درک کنم. وقتی جیب مردم خالی است ، وقتی بسیاری از زنان و مردان با ناراحتی از جلوی قصاب عبور می کنند ، تزئین مغازه های زیبا با دیوارپوش ها و قاب های زیبا کاری هنری نیست. درست است که رنگ و تمیزی محیط در جذب مشتری تأثیر دارد اما به اندازه یک روش دلپذیر نیست. فروشنده خوب مردم را می فهمد. گاهی اوقات آنها را مورد علاقه خود قرار می دهد. او می گوید: “من برای کسانی که توانایی خرید آن را ندارند یک کتاب اقساط مشتری دارم.” آنها می آیند و گوشت را تکه تکه می خرند. بعضی اوقات فقط 100 گرم می خرند. گاهی اوقات آنها در فروشگاه هستند تا به سراغ همه مشتری ها بروند و با گفتن شرم آورانه گوشت ، گوشت بخورند. اینجاست که خودآگاهی فرد بازی می کند. نمی توانید نفرت و خجالت را در چشمان او ببینید. گوشت را بدهید و نام آن را به بدهکاران بنویسید. می دانید که ، این پول به زودی هدر نخواهد رفت. مشاغل قدیمی ایدئولوژی و دانش خاص خود را داشتند. به عنوان مثال ، برای پیشنهادات محرم ، آنها با رابطه جنسی سود کمتری کسب می کردند و بنابراین در کارهای خوب شرکت می کردند. اگر تاجر پیر در انبار رابطه جنسی برقرار کند ، آن را به قیمت خریداری شده به مشتری می دهد. او یک شبه شکر را دو برابر نمی کند و به فکر پر کردن جیب خود است. یک تاجر خوب عدالت را در نظر می گیرد و رضایت خدا را در اولویت قرار می دهد. تعداد جنسها را کم یا زیاد نمی کند. اگر مشتری گوشت خالص بخواهد ، ترازو را لمس نمی کند و تکه های گوشت را در چرخ نمی کند. علاوه بر سود شما ، اگر می توانید به مشتری فکر کنید ، او را درک کنید و جیب او را جیب خود بدانید ، پس زباله های موجود در فروشگاه ها را ذوب نمی کنید و از زبان چرب ، دروغ و بد فحاشی استفاده نمی کنید. . اگر اخلاق خوب و روزه داری قانونی باشد ، کارت ویزیت هر روز شکوفا می شود و اگر دهها مغازه و گلخانه در کنار دکه ها سبز باشند ، باز هم نمی توانند نان شما را تهیه کنند. بنابراین بدون کثیف کاری کنید.
انتهای پیام