اقتصادی

نقدی بر کَل‌کَل فوتبالی وزیر و فرهاد

فرزین پورمحبی

“وقتی رئیس سازمان بهزیستی کشور بدون تعارف می گوید: یک سوم جمعیت کشور دارای اختلالات روانی هستند ، باید بیشتر از تاج نگران باشد ، کمتر از بیست نفر از جمعیت کشور آسیب می بینند و یک دهم کشته ها !
چرا ما اینطور شدیم؟ چرا ما مانند آب آشامیدنی با افراد ناآگاه و بی سواد و افراد کم فهم رفتار می کنیم؟ چرا ما درگیر حمله متافیزیکی و توهین به یکدیگر هستیم؟ نظرات فعلی را بررسی کنید! چرا آماده رویارویی با عکس نیستیم؟ چرا ما این همه نفر را که مثل ما فکر نمی کنند بدون پشیمانی به اعدام می فرستیم؟!
آره؛ یك دلیل قطعاً فشارهای اقتصادی و پرتگاه ها است. اما اگر چنین است ، چرا این مسئله حتی در میان افرادی که شهرت و ثروت و سلامت جسم و روح دارند نیز وجود دارد؟ بنابراین شاید فشار از جای دیگری باشد. به جز اقتصاد و بیماری ، به جز مواردی که در پمپ بنزین ها ، زمین های ورزشی ، پارکینگ ها ، معاملات تجاری ، انتقاد از هنر و … ظاهر می شوند! اگر نظر من را می خواهید ، مشکل فرهنگی است که در طول سالها با مشکل روبرو بوده و مهمتر از اقتصاد محسوب می شود. بله ، ضعف ما فقر فرهنگی است که هرگز جدی گرفته نشده است.
با چنین فقری ، ساختن هنرهای رزمی و توهین بعد از هر عمل مبارزه به عنوان یک شیرینی و یک سنت دیرینه نهادینه می شود. بازیکنان به مستطیل سبز برخورد می کنند ، مربیان و مدیران در فضای رسانه های داغ به یکدیگر توهین می کنند و هواداران در فضای مجازی خجالت می کشند! هیچ کس حوصله بحث درباره آن را ندارد. زیرا آنها هیچ چیز با این وضعیت فرهنگ ، هنر و کتاب در این کشور در جیب خود ندارند ،
همه ترجیح می دهند برای یک صندلی بپرند و مشخص نیست که اگر ثابت کنند طرف مقابل لال و بیهوش است دقیقاً چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟!

منطق و گفتگو خرده ریز است و معمولاً کسی که بیشترین فریاد را می زند ، سینه اش را می شکند و گردنش را می پیچد و شکمش را گاز می گیرد درست است. همه می خواهند با احساسات پاک و بسیار حساس نسبت به کل ، مشکل خود را با نسخه Kaiser حل کنند!
اکنون ، تمسخر وزیر سابق را به این داستان ها اضافه کنید ، ما نمی دانیم این را کجا در قلب خود قرار دهیم؟! من ترجیح می دهم یکی از محبوب ترین گروه های کشور را مسخره کنم. این مسخره غرور این تیم آسیایی بود!

در بازی های آسیایی باید به ملیت فکر کرد و نه به باشگاه. از این گذشته ، چرا دقیقاً وزیر افتخار ضربه خود را به نیمی از جمعیت جوان و احساساتی کشور وارد می کند؟ چرا ایالت به نفع یکی از دو تیم ورزشی دولتی است؟ آیا فردا شایعه ای درباره درست بودن مسئولان گروه استقلال مبنی بر حمایت دولت از گروه پرسپولیس وجود ندارد؟ اگر وزیر محترم دوست داشته باشد طرفدار گروهی باشد ، از آن لذت خواهد برد؛ چرا به جای تبریک به تیم حریف ، او را مسخره می کنیم؟ فردا ، یک روز ، آیا وقتی جوانان از آنها خواسته می شود تیم خود را فقط در استادیوم ها تشویق کنند و به تیم حریف و اجداد بازیکنان توهین نکنند ، باید از آنها الگو بگیرند؟
در عین حال این سال مطرح می شود که آیا زبان گفتگوی داخلی و خارجی در دیپلماسی دولتمردان ما یکسان است؟ البته طبق شواهد ، متأسفانه آنها نیز …. برویم!
از طرف دیگر ، مربی یکی از محبوب ترین تیم های ورزشی آسیا و الگوی هزاران جوان ، چرا وزیری باید اینقدر خجالت بکشد؟ به خدا ، این فرهنگ ، ادبیات ، دین و خور ما نیست! دقیقاً کجا میریم؟ چرا همه ما دشمن شدیم؟
به خدا سوگند اگر با همان فرمان پیش برویم ، مشکلات بیشتری خواهیم داشت. مانند جنگ های خیابانی و بمب گذاری ، مانند مدارس و دانشگاه ها در افغانستان و …. همه اینها نشانه هایی از نیاز شما به مقاومت در برابر عوارض جانبی خطرناک تری است که به گردن ما ضربه می زند! “هشدار اهالی فرهنگ را جدی بگیرید … خدا به ما کمک کند …”

انتهای پیام