دکتر خانیکی از دوران جوانی روزنامه نگار بوده است. خبرنگاران سخنگوی مردم هستند یا باید باشند و مردم را به سمت حکومت هدایت کنند. پس باید هم با مردم و هم با دولت رابطه داشته باشند; آنها باید زبان مردم و زبان حکومت را هم بدانند.
درک زبان مردم، رساندن پیام آنها به صاحبان قدرت را نباید ساده گرفت. خبرنگار رابط مردم و دولت است. ناگزیر باید هم سیاست بداند و هم زبان سیاست و همدلی و همدردی با مردم داشته باشد. بنابراین نقش مهمی در نظام جهانی و کشورها داشته و دارد.
هنگامی که صحبت از برقراری ارتباط با هر دو طرف از طریق تفاهم و گفتگو می شود، میانجی مؤثر بین مردم و دولت است. این گفتگو و تفاهم شرط اساسی اعتماد مردم و مردم است. اما گفتگو چیست و بر چه اساسی استوار است؟ و چه جایگاهی دارد و چگونه به دست می آید؟ این چیزی نیست که بتوان در اینجا و اکنون در مورد آن بحث کرد، اما ممکن است ذکر آن مناسب نباشد.
در زمان ما گفتگوی کلامی مبهم است. به معنای نزاع و نزاع است و می تواند به معنای عامیانه نیز باشد.
وقتی می گوییم دکتر خانیکی ما را به مصاحبه دعوت می کند، منظورمان مصاحبه برای تفاهم و توافق است. این مکالمه یا هر مکالمه ای، گفتگوی بین افراد است زیرا آنها تنها افرادی هستند که می توانند با یکدیگر صحبت کنند.
گفتگو اکنون در سیاست جایگاهی دارد، در اصل با انسان و قبل از سیاست و همچنین قبل از علم بوده است. وسیله ای برای رسیدن به هدف نیست. انسان خودش یک گفت و گو است و از ابتدا یک گفتگو بوده است. او در گفتگو با عهد آلست یک انسان شد. زبان داشتن و با هم بودن و گفت و گو، چیزهای متفاوتی نیستند که لازمه یکدیگر باشند، اما یک چیز هستند. بر اساس این دیدگاه، گفتگو برای وجود انسان کمال نیست. این اصل است و همه جا بوده و همیشه بوده است. اگر جایی نیست، خطایی رخ داده است. تجربه نیز نشان می دهد که در جایی که گفت و گو نیست، عشق، دانش، آرامش و اعتماد کم است. پس عدم گفتگو عارضه و نشانه دور شدن از اصل است و این طبیعی است: «کسی که از مبدأ دور می شود به دنبال زمان وصل است».
در زمان ما، تطبیق این اصل بسیار دشوار شده است. درست است که انسان همیشه اهل گفتگو بوده است، اما سرکش، متکبر، متکبر و حسود هم بوده است. وقتی این صفات غالب شود، گوشه سخن دیگری نمی شنود، زیرا پر از شایعات است. اکنون این فقط دیکتاتورها نیستند که فصیح و ناشنیده هستند.
همه در فضای مجازی هم دارند حرف می زنند و نمی دانند مخاطب هدفشان چیست. یا منتظر جواب! همه در این فضا حرفه ای عادی و تکراری دارند. البته دانش و فلسفه و شعر نیز از جمله واژه های رایج و تکراری است. وقتی همه کلمات در یک ردیف و سطح قرار می گیرند، مکالمه حذف می شود.
می دانم که می گویند در برخی مواقع باید ارزش این فضا را در نظر گرفت. اگر این نبود، مشکلات بزرگتر می شد. ممکن است به این نتیجه برسند که فضای مجازی نقد خوبی نیست. زیرا فضای بسته باعث می شود مکالمه نزدیک تر و فشرده تر شود. من نمی گویم فضای مجازی نیست و چگونه می توانم بگویم که نیست؟ حضور یا عدم وجود فضای مجازی در دسترس هیچکس نیست. کاهش آن نیز تلاشی بیهوده است.
آیا تا به حال به من گفته اند که گفتگوهای فضای مجازی مخاطب ندارد یا نمی دانم مخاطبان آن چه کسانی هستند؟ همه همه را خطاب می کنند، اما هیچکس نمی داند آدرس کیست و آدرس چیست.
از آنچه گفته شد مشخص می شود که گفت و گو از سیاست فراتر رفته و بر سیاست پیشی گرفته است. سیاستمداران هم می توانند گاهی صحبت کنند، اما در سیاست جایی برای گفت و گو نیست. چون شرط گفتگو دوستی است و سیاست ربطی به دوستی ندارد. هنر هست اگر بتوان از شدت خصومت بکاهد. اما امروز وقتی صحبت از گفت وگو می شود، منظور «گفتگوی سیاسی» و «گفتگو با سیاستمداران» است. این سخت ترین مکالمه است. چون گوش سیاست کر است.
گاهی اوقات مردم تعجب می کنند که چرا سیاستمداران گاهی اوقات حرف های عجیب و غریب می زنند و کاری برای مردم انجام نمی دهند و اگر می کنند به نفع کشور نیست. شاید این یک تعجب طبیعی به نظر برسد، اما زمانی است که گفتار و کردار با نیازهای مردم به نفع مردم سنجیده نمی شود. در این شرایط چگونه گفتگو امکان پذیر است؟ واقعیت این است که در شرایط سخت، کارهای سخت باید انجام شود. راه گفت و گو دشوار است، اما باید به آن نزدیک شد و احیا شود. مهم است که همان روحیه و دعوت به مصاحبه را داشته باشید، حتی اگر پاسخ ندهید. زیرا نشان از امید، دوستی، مهربانی و عدالت دارد.
برای دکتر خانیکی که خواهان گفت وگو هستند، از خداوند منان شفای عاجل و بازگرداندن سلامتی و طول عمر و موفقیت ایشان در خدمت به علم و فرهنگ را مسئلت دارم.
* متن سخنرانی رئیس فرهنگستان علوم ایران در برنامه «امید، گفتگو و زندگی»؛ یک شب با دکتر هادی خانیکی در خانه باشگاه خبر فوری