اخبار عمومی

کودک‌همسری و حقوق نوین نوجوانی

در سیستم حقوقی کلاسیک ، کودکان و نوجوانان نادان شمرده می شوند و تقریباً به حمایت و راهنمایی احتیاج ندارند و بزرگسالان (والدین ، ​​مدرسه ، دولت و جامعه) نیازهای خود را تشخیص داده و برآورده می کنند.

اما سیستم های جدید فکری و فلسفی ، براساس اصول مدرنیسم و ​​مفهوم جدید کودک ، مبتنی بر موضوعاتی همچون جامعه شناسی کودکان ، کودکان به عنوان اقلیت و دیگران ، تعاریف جدید از دوران کودکی و نوجوانی و همچنین ادبیات و هنرهای آنها است. داده شده. این تحولات محدود به قلمرو فرهنگ و هنر است و راه خود را به عرصه قانون ، حقوق و عدالت پیدا کرده است.

از طرف دیگر روانشناسی ، علوم اجتماعی و ادبیات متخصص در تشخیص تمایلات و محصولات و خدمات نوجوانان از کودکان و نوجوانان هستند. به سیاست نوجوانان ، حقوق نوجوانان و غیره تبدیل شده است.

بحث و گفتگوهای خشونت آمیز بین کودکان و همسر در بین مردم و متخصصان کشور ما ، در این مقاله همسر کودک از منظر حقوق مدرن نوجوان مورد بررسی قرار گرفته است.

معنی کودک ، همسر و دلایل مخالفت با آن

اصطلاح همسر فرزند به ازدواج افرادی گفته می شود که از نظر قانونی یا سنتی فرزندان محسوب می شوند. در مورد فرزندان همسر ، ممکن است همسران فرزندان همسالان یا بزرگسالان باشند. ازدواج ، در بیشتر موارد ، مورد توجه بزرگسالان است و کودکان و نوجوانان برای آن آماده نیستند ، بنابراین ازدواج کودکان غیراخلاقی ، مظلوم ، خارج از منافع کودکان و جامعه است.

با تجزیه و تحلیل دلایل مخالفت با فرزند همسر ، می توان آنها را در چهار دلیل زیر طبقه بندی کرد:

1- کودکان از نظر جسمی و فیزیولوژیکی برای ازدواج آماده نیستند.

2- ازدواج فرزندان بدون تصمیم و انتخاب صورت می گیرد و تحمیل و اجباری است.

3- ازدواج فرزندان به نفع آنها نیست.

4- ازدواج كودك به نفع جامعه نيست.

حال ، با مرور چهار دلیل قبلی ، آنها را از منظر حقوق جدید کودکان و نوجوانان بررسی خواهیم کرد.

سلامت جسمانی

البته انسانها از بدو تولد تا بزرگسالی دو موضوع مهم مربوط به ازدواج ندارند یعنی مقاربت جنسی و باروری. بدن انسان پس از سالها تولد حاصلخیز است و چنین آمادگی در بدن و بدن بدن کودکان وجود ندارد. بنابراین مشخص است که به دلیل این آمادگی ، ازدواج فرزندان غیر منطقی و غیرقابل قبول تلقی می شود.

اگرچه استدلال فوق غیرقابل تغییر و واضح است ، می توان سوالات زیر را پرسید:

چه زمانی این آماده سازی به پایان می رسد؟ (به عنوان مثال ، ما می دانیم که بسیاری از نوجوانان از آمادگی جسمانی و تمایل به ازدواج آمادگی ندارند و این که در برخی از کشورها ازدواج با یک نوجوان قانونی است.)

آیا ازدواج بدون رابطه جنسی و باروری قابل نمایش نیست؟ (به عنوان مثال ، بین دو بزرگسال بالغ ناتوان جسمی یا ذهنی یا که نمی خواهند رابطه جنسی و باروری داشته باشند)

تمایز بین رابطه جنسی و حاملگی ممکن یا صحیح است (در بسیاری از کشورها مقاربت جنسی بین نوجوانان و نه بین نوجوانان و بزرگسالان براساس قانون ممنوع است. در بعضی از کشورها بارداری نوجوانان متاهل هستند یا در روابط زناشویی ، این امر پذیرفته و قانونی است).

می بینیم که طبق میثاق بین المللی حقوق کودک و بسیاری از اسناد بین المللی مشابه و عموماً پذیرفته شده ، تبدیل هجده سالگی پایان دوران کودکی است (نوجوانان طبق قانون شبیه کودکان هستند) ، در بسیاری از کشورها نوجوانان از نظر جسمی برای ازدواج آماده هستند. (یا برای رابطه غیرمعمول) بپذیرید و بپذیرید.

تحمیل شده
یکی از مهمترین دلایل مخالفت با ازدواج کودکان و نوجوانان ، تحمیل چنین ازدواج هایی است. از آنجا که کودکان به طور طبیعی درگیر ازدواج نیستند ، تمام ایده مفهوم ازدواج را در ذهن ندارند. بنابراین معمولاً اگر کودکی ازدواج کند ، با تصمیم فردی غیر از خود (والدین ، ​​بستگان …) و بدون رضایت او انجام می شود و به عنوان یک عمل اجباری و تحمیلی قلمداد می شود و قابل قبول و اخلاقی نیست.

اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد ضرورت ازدواج اجباری برای همه انسانها (در هر سنی و با هر جنسیتی) است. به عنوان مثال ، فرض کنید زنی که شوهر خود را از دست داده ، مجبور به ازدواج با برادر مرده خود شده است ، یا یک مرد جوان به دلیل شرایط خانوادگی و خانواده بی علاقه باید با همسر برادر مرده خود ازدواج کند. به نظر می رسد در چنین مواردی مانند ازدواج فرزند با یک واقعه تحمیلی ، منزجر کننده و غیراخلاقی روبرو هستم. همچنین ازدواج دختران و پسران جوانی است که می خواهند با شخصی مطابق آداب و رسوم قبیله ای و عشایری ، بدون هرگونه میل شخصی ، یا با اصرار فرزندانشان که نمی خواهند از آنها مراقبت کنند ، با کسی ازدواج کنند ، و مجبور به ازدواج با یک زن عجیب و نامناسب و … می شوند.

بنابراین این مانع در برابر فرزند همسر ، یک ازدواج اجباری و غیر ارادی و یک انتخاب شرم آور و سرکوب برای شخص ، چه فرزندان و چه بزرگسالان است؛ چه زن و چه مرد. و سپس به این مسئله می رسد که اگر دوست دارد با کسی ازدواج کند ، این تصمیم برای کودک یا نوجوان معتبر و قابل قبول است ، با علاقه و میل شخصی و انتخاب و تصمیم گیری خاص.

علاقه شخصی
یکی از دلایل مخالفت با کودک ، یعنی همسر بودن ، در بسیاری موارد علاقه فردی کودک را در نظر نمی گیرد. چنین ازدواج هایی در بزرگسالی روابط سرد بین همسران ایجاد می کند. این کودک را از فرصت آموزش و توسعه فردی و اجتماعی محروم می کند ، در بعضی موارد باعث می شود کودک همسر یک پیر ، غیرمسئول یا اکراه شود ، یا کودک به عنوان طلبکار خانواده کودک یا همسر یک فرد جنایتکار و غیراخلاقی تبدیل شود. .

اما واضح است که هر تصمیمی که برای کودک گرفته شود باید علایق وی را در نظر بگیرد (مثلاً در بحث مدیریت اموال یتیم فرزندان ، ازدواج والدین ، ​​مراقبت های بعد از طلاق ، مهاجرت خانواده به شهر یا کشور دیگری و غیره). اما دو مسئله امکان پذیر است. اول ، چه کسی می تواند یا وظیفه دارد که بهترین منافع کودک را تعیین کند و دوم اینکه ، آیا قانون و جامعه وظیفه رعایت منافع شخصی بزرگسالان را دارند؟

با توجه به سوال اول ، باید توجه داشت كه قوانینی كه در ایران اعمال می شود ، حق كودك را موضوع حقوق خصوصی می داند ، نه حقوق عمومی. والدین یا سرپرستان کودک ایرانی تقریباً اختیار کامل در انجام وظیفه به کودک را دارند و فقط در موارد بسیار حاد و خاص دادستان عمومی می تواند برای حمایت و مداخله در منافع کودک اقدام کند.

با این حال ، روند کلی در حقوق جهانی ، درک حقوق عمومی به عنوان حقوق کودک است. در نتیجه ، دخالت والدین با اقتدار والدین روز به روز بیشتر شده است. به عنوان مثال ارسال فرزند به مدرسه یا مراقبت از آنها جرم تلقی می شود.

اینجاست که والدین تنها مرجعی برای تعیین بهترین منافع کودک نیستند و جامعه (مثلاً جامعه مدنی ، رفاه ، دادستان ، دادستان عمومی و غیره) می توانند تصمیمی برخلاف خواست والدین برای تعیین بهترین منافع کودک بگیرند. با این وجود ، در بسیاری از کشورها حق ندارد کودک یا نوجوان بتوانند علایق خود را مشخص یا تعیین کنند. این موضوع یکی از مهمترین محورهای حقوق جدید نوجوانان در جهان است و در بسیاری از کشورها ، در بسیاری از موارد ، عقیده کودکان و نوجوانان پایه و اساس شناخت علایق آنها بوده است. در این دیدگاه ، فرزندان این فرصت را دارند که به طور رسمی و پیش از مراجع قانونی ، علیه والدین ، ​​مدرسه ، پلیس و غیره شکایت کنند. به عنوان مثال ، كودكان و نوجوانان توانستند مجوز قانونی لازم را برای تغییر خانواده و سرپرستان خود ، تغییر نام خانوادگی ، اخذ مجوز ترك تحصیل و غیره بدست آورند.

یکی از مهمترین چالش های امروز برای حقوق کودکان و نوجوانان این است که نظر والدین در تعیین منافع کودکان و نوجوانان ، یا نظر مقامات قانونی یا انتخاب خود کودکان و نوجوانان اولویت دارد. وی همچنین می پرسد آیا جامعه به کودکان اجازه می دهد علاوه بر مداخله در مسائل کودکان ، در مواردی که از منافع بزرگسالان در ازدواج محافظت می کند مداخله کند.

پرونده جمعی
دلیل دیگر مخالفت کودک یا همسر ، در نظر گرفتن منافع جمعی کل جامعه یا یک کشور است. فرزند همسر می تواند عواقبی داشته باشد که به کل جامعه آسیب برساند. به عنوان مثال ، این امر می تواند به سلامت جسمی کودک و هزینه های مادی و معنوی معالجه کودک آسیب برساند ، یا این امر می تواند باعث ناتوانی کودکان و معلولیت ، طلاق و آسیب های اجتماعی ، افسردگی ، فرار از خانه ، اعتیاد یا قتل و … شود.

در این فرایند نه تنها کودکی که از یک ازدواج فوری رنج می برد بلکه تمام اعضای جامعه نیز به آن مبتلا می شود.

در حالی که این استدلال لذت بخش است ، واقعیت این است که جامعه به همان اندازه نسبت به ازدواج های بزرگسالان حساس است که می تواند چنین صدماتی وارد کند. به عنوان مثال ، چرا قانونی وجود ندارد که مانع ازدواج و کودکی زنان و مردان مشروبات الکلی بدون اعتیاد شود؟ در حقیقت ، داشتن فرزندان بیمار و آسیب دیده امکان پذیر است. یا مثلاً یک مرد یا زن را در نظر بگیرید که یک سرمایه ملی و جهانی محسوب می شود اما با شخصی که به سلامت جسمی و روحی و پیشرفت علمی او آسیب می رساند ازدواج خواهد کرد. سوالی که مدافع حقوق جدید نوجوانان می شود ، برای جامعه ضرر بیشتری دارد: تولد دو نوجوان دبیرستانی که عاشق یکدیگر هستند ، یا یک معتاد با اعتیاد یا یک بیماری روانی خطرناک؟

نتیجه:
در رویکرد حقوقی جدید که از منظر دیدگاه های فلسفی جدید ظهور می شود ، بسیاری از بدیهیات حقوقی و حقوقی مورد تردید قرار گرفته است. یكی از بزرگترین دغدغه ها ، حقوق كودكان و نوجوانان در رابطه با غالب دانش و عدم قبولی در كوچك ها ، ارزش نظرات بچه ها درمورد موضوعات مربوط به آنها و اختلافات مهم و اختلافات فكری بین كودكان و نوجوانان است. کودکان استرس دارند. جایگزینی عامل تجربه با سن شناسنامه یکی از مهمترین تفاوت های بین روانشناسی مدرن و مکتب های پیاژه است.

در این رویکردها ، تسلط والدین یا جامعه به طور کلی در انتخاب و نظر کودکان و نوجوانان انکار نمی شود ، اما توانایی درک ، شرایط خاص هر کودک و همچنین ارزش نظر آنها مورد توجه و عبارات عمومی قرار گرفته است. همه کودکان و نوجوانان شک و تردید جدی دارند.

در نتیجه ، رویکردهای قانونگذاری برای دستیابی تدریجی اقتدار توسط خانواده ها و جامعه تغییر کرده است. از این نظر ، سن مدارک هویتی دیگر تنها معیار استقلال و استقلال راشد نیست و شرایط و توانایی های ویژه و فردی نوجوانان از عوامل مهم و تعیین شده محسوب می شود.

قدم به قدم ، اقتدار و استقلال قدم به قدم به فرد تحویل داده می شوند. به عنوان مثال ، در شرایط فعلی ، شخصی که هفده سال و یازده ماه دارد ، مجاز نیست کوچکترین مانع را با وسایل و دارایی های خود انجام دهد ، اما یک ماه بعد او مجاز است در بازی های شب گم شود ، که معنی ندارد.

رویکردهای جدید در مورد حقوق نوجوانان و نوجوانان استدلال می کند که به نوجوانان باید اجازه بازکردن حساب بانکی و انجام معاملات به سبک تجاری داده شود ، اما یک جوان 20 ساله باید قبل از تصمیم گیری در مورد تمام دارایی های خود ، مجوز دریافت تصمیم دادگاه را بگیرد.

در این رویکرد ، این ایده که کودکان نمی دانند و بزرگسالان نیز می دانند ، ادعایی نادرست و منسوخ است. بنابراین نوجوانان همسالان و روابط خود را می شناسند و اگر تصمیم به ازدواج گرفتند ، باید دادگاه را متقاعد كنند كه پیر هستند كه در مورد عواقب تصمیم گیری فكر كنند.

اگرچه استدلال های ارائه شده علیه همسر پسر ، پذیرش و مشروعیت نسبی دارند ، اما این استدلال ها نباید تأیید شوند. در هر صورت ، نادیده گرفتن مسئله ازدواج اجباری و غیر ارادی غیرقابل تصور است ، امکان ازدواج عمومی وجود ندارد و نوجوانان و نوجوانان قصد ازدواج داوطلبانه را ندارند. تصور اینکه انسان قبل از هجده سالگی حق ازدواج داشته باشد و بعد از هجده سال آزاد شود ، به هیچ وجه منطقی نیست و برای هرکسی که می خواهد ازدواج کند.

برای نوجوان یا پسر ، ازدواج با کسی که دوستش دارد ممکن است بهترین گزینه برای زندگی او باشد. شاید بهتر باشد به جای مخالفت عمومی با ازدواج در بزرگسالان ، روی موضوعات اساسی تر تأکید شود. به عنوان مثال ، ممنوعیت ازدواج اجباری بدون انتخاب شخصی یا خواست خود یا ممنوعیت ازدواج بین سنین خارج از قوانین یا موارد مشابه.

اخرین حرف
امروز ما به خوبی می دانیم که دانش و درک بزرگسالان از دانش و درک همه نوجوانان فراتر نیست و این مسئله است که مسئله شناخت حقوق نوجوانان به یکی از جدی ترین خواسته های جنبش های اجتماعی و فکری قرن بیستم تبدیل شده است.

نوجوانان به وضوح می دانند دنیایی که بزرگسالان در سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ و قانون شکل داده اند منصفانه ، منظم و مؤثر نیست. بنابراین ، آنها نسبت به نگهبان بزرگسال اعتراض جدی دارند و در بسیاری از موارد برای اصلاح خرابکاری مریم های بزرگتر ، رهبر جنبش های بزرگ اجتماعی شده اند.

نوجوانان امروز با اداره جامعه روبرو هستند و سالمندان تصمیمات عمومی و اساسی ، پیرمرد ، باهوش و قابل قبول و غیرقابل تصور می گیرند. آنها در سراسر جهان به دنبال سردرگمی سرنوشت خود و شرکت در امور جامعه بودند.

منابع:
ارائه مطالعات آموزش اوایل دوران کودکی ، استاد راهنما: مری جینکالی ، ترجمه علیرضا کرمانی ، چاپ سوم ، 2017

جامعه شناسی کودکان ، نویسنده: ویلیام کورسارو ، مترجمان: علیرضا کرمانی و مسعود رجبی اردشیری ، چاپ سوم ، 1393

فلسفه کودکان ، نویسنده: گرت بیمتوز ، مترجمان: سعید حسام پور ، مریم حسام پور ، مرکز رشد فکری کودکان و نوجوانان ، 1397